اگه تو از پيشم بري سر به بيابون مي ذارم – مریم حیدرزاده
اگه تو از پيشم بري سر به بيابون مي ذارم
هر چي گل شقايقه رو خاك مجنون مي ذارم
اگه تو از پيشم بري من خودم و گم مي کنم
به عمر تو رو شرمنده حرفاي مردم مي کنم
اگه تو از پيشم بري دل رو به دريا مي زنم
غرور خورشيد و با برف آرزوها مي شكنم
اگه تو از پيشم بري کار من آوارگيه
خلاصه شو واست بگم که آخر زندگيه
اگه بري شكايت تو رو به دريا ميكنم
شقايقاي عالم و من بي تو رسوا ميكنم
اگه تو از پيشم بري زندگي خاکستريه
فرداش يكي خبر مي ده دلت پيش ديگريه
اگه تو از پيشم بري شمعدونيا دق ميكنن
شكايت چشم تو رو به مرغ عاشق ميكنن
اگه بري پرستوها از زندگيشون سير ميشن
آهوا توي دام صياداي پير اسير مي شن
اگه بري دريا پر از اشك و نياز ماهياس
شباي شهرمون مثه چشماي عاشقت سياس
اگه بري يه شب تو خواب دريا رو آتيش مي زنم
نردبون آسمون و با هر چي نوره مي شكنم
اگه بري پروانه ها شمعا رو خاموشن ميكنن
قنرياي قفسي دل و فراموش ميكنن
اگه بري پلك گلا از غم عشق تو تره
يكي مثه من دلش از چشماي تو بي خبره
اگه تو از پيشم بري پنجرمون بسته ميشه
يه دل با صد تا آرزو از زندگي خسته ميشه
اگه بري مجنون ديگه از من و تو نميگذره
نرو بذار ببينمت باز از کنار پنجره
اگه بري من مي مونم با بازي هاي سرنوشت
که من رو تو دوزخ گذاشت ترو فرستاد به بهشت
اگه بري به آسمون شب شكايت ميكنم
يه شب مي شينم با خدا تا صبح خلوت ميكنم
اگه بري پرنده ها بر نمي گردن به لونه
بي تو کدوم پرنده اي راه خودش رو مي دونه
اگه تو از پشم بري تو ابرا غوغا ميكنم
براي مردن گلا بهونه پيدا ميكنم
اگه تو از پيشم بري ياسا ترك بر ميدارن
شبنما رو گل رز مگه حتي طاقت ميارن
اگه بري مردم منو به هم ديگه نشون مي دن
مي پرسن از همديگه که چي راجع من شنيدن
اگه بري همه ميگن عشق من و تو هوسه
بمون با هم نشون بديم که عشق ما مقدسه
اگه بري مي لرزه فرهاد و ستون بيستون
به خاطر اونم شده تو تا ابد پيشم بمون
اگه بري مي گن ديدي اين آخر و عاقبتش
ما هيچ کدوم و نمي خوايم نه رنج و ئنه محبتش
اگه بري نمي دونن شايد واست خوشبختيه
نمي دونن لذتت بعضي خوشيا تو سختيه
اگر چه وقتي تو بري ديگه من و نمي بيني
اگه بخواي هم مي بايد تا فصل محشر بشيني
اما تورو جوون خودت که از همه عزيزتري
با يك نگاهت منو تا اوون ور دنيا مي بري
اگه ميشه بري يه جا به آرزوهات برسي
يا که دور از چشماي من قلب تو دادي به کسي
برو منم با يد تو زندگي رو سر ميكنم
گاهي به اشتياق تو قلبم و پر پر ميكنم
عيدا که شد عشق تو رو تو قلب هفت سين مي چينم
با اينكه رفتي باز تو رو کنار هفت سين مي بينم
غصه نخور دنياي ما سمبل بي وفاييه
هر چي من و تو مي کشيم تقصير آشناييه
راستي اگه بخواي بري اين جوري طاقت مي يارم
خودم بايد دست تو رو دست غربت بذارم
اگه بري دنبال تو ميام تا اوج آسمون
اون وقت مي بينم همه رو پس تو نرو پيشم بمون
دلت مي خواد اگه يه روز بدون من مي رفتي يه جا
دنبال مهربونيات آواره شم تو کوچه ها
اگه بري يه وقت مي کي مي بيني مريم نداري
اون وقت بايد دسته گل و رو خاك مريم بذاري
اگه بري بيداي مجنون و پريشون مي کنم
سقف دل و بر سر آرزوها ويرون ميكنم
اگه بري اينجا يه دل بمون که صاحب اون مريمه
اگه بري دعاي من بازم مي ياد پشت سرت
من به فداي تو و عشق تو و فكر سفرت
مطالب از سراسر وب
مطالب مشابه
تو مثل خواب نسیمی به رنگ اشک شقایق – مریم حیدرزاده
تو مثل خواب نسیمی به رنگ اشک شقایق تو مثل شبنم عشقی به روی پونه عاشق تو مثل دست سپیده پر از تولد نوری تو مثل نم باران لطیف و پاک...یه روزی یه کف بین پیر ٬ نشست و فالمو گرفت – مریم حیدرزاده
یه روزی یه کف بین پیر ٬ نشست و فالمو گرفت اون رفت و هر چی گفته بود ٬ فکر و خیالمو گرفت غریب بود و یه کم سیاه ٬...به روي گونه تابيدي و رفتي – مریم حیدرزاده
به روي گونه تابيدي و رفتي مرا با عشق سنجيدي و رفتي تمام هستي ام نيلوفري بود تو هستي مرا چيدي و رفتي كنار اتظارت تا سحر گاه شبي همپاي پيچك...دیگر مرا به معجزه دعوت نمی کنی – مریم حیدرزاده
دیگر مرا به معجزه دعوت نمی کنی با من ز درد حادثه صحبت نمی کنی دیریست پشن پنجره ماندم که رد شوی اما تو مدتی ست اجابت نمی کنی دلی که...شب رفتنت عزیزم , هرگز از یادم نمیره – مریم حیدرزاده
شب رفتنت عزیزم , هرگز از یادم نمیره واسه هرکسی که میگم قصه شو , آتیش میگیره دل من یه دریا خون بود ,چشم تو یه دنیا تردید آخرین لحظه نگاهت...پربازدیدترین مطالب
- هفته
- ماه
- کل
برچسب ها
- سیمین بهبهانی (7)
- اشعار صائب تبریزی (10)
- شعر سیمین بهبهانی (7)
- اشعار سعدی (20)
- شعر سعدی (16)
- صائب تبریزی (10)
- عشق (13)
- عبید زاکانی (8)
- شعر صائب تبریزی (10)
- شهریار (52)
- شعر وحشی بافقی (8)
- سعدی (25)
- بیدل دهلوی (11)
- شعر شهریار (11)
- مولانا (23)
- اشعار شهریار (10)
- اشعار وحشی بافقی (10)
- وحشی بافقی (13)
- شعر (10)
- اشعار سیمین بهبهانی (7)
دیدگاهها بسته شدهاند.