عاشقی و آنگهانی نام و ننگ – مولانا
عاشقی و آنگهانی نام و ننگ او نشاید عشق را ده سنگ سنگ گر ز هر چیزی بلنگی دور شو راه دور و سنگلاخ و لنگ لنگ مرگ اگر مرد است...چشم تو خواب میرود یا که تو ناز میکنی – مولانا
چشم تو خواب میرود یا که تو ناز میکنی نی به خدا که از دغل چشم فراز میکنی چشم ببستهای که تا خواب کنی حریف را چونک بخفت بر زرش دست...روزها فکر من این است و همه شب سخنم – مولانا
روزها فکر من این است و همه شب سخنم که چرا غافل از احوال دل خویشتنم از کجا آمده ام، آمدنم بهر چه بود؟ به کجا مى روم؟ آخر ننُمایى وطنم...برچسب ها
- اشعار سعدی (20)
- صائب تبریزی (10)
- عبید زاکانی (8)
- اشعار صائب تبریزی (10)
- اشعار وحشی بافقی (10)
- اشعار شهریار (10)
- شعر (10)
- شعر صائب تبریزی (10)
- شهریار (52)
- سعدی (25)
- شعر وحشی بافقی (8)
- سیمین بهبهانی (7)
- عشق (13)
- شعر سعدی (16)
- اشعار سیمین بهبهانی (7)
- شعر شهریار (11)
- مولانا (23)
- بیدل دهلوی (11)
- وحشی بافقی (13)
- شعر سیمین بهبهانی (7)