تاریخ ارسال : ۱۹ فروردین ۱۳۹۹ ارسال دیدگاه
آن جام جان افزای را برریز بر جان ساقیا – مولانا
من از کجا پند از کجا باده بگردان ساقیا
آن جام جان افزای را برریز بر جان ساقیا
بر دست من نه جام جان ای دستگیر عاشقان
دور از لب بیگانگان پیش آر پنهان ساقیا
نانی بده نان خواره را آن طامع بیچاره را
آن عاشق نانباره را کنجی بخسبان ساقیا
ای جان جان جان جان ما نامدیم از بهر نان
برجه گدارویی مکن در بزم سلطان ساقیا
اول بگیر آن جام مه بر کفه آن پیر نه
چون مست گردد پیر ده رو سوی مستان ساقیا
رو سخت کن ای مرتجا مست از کجا شرم از کجا
ور شرم داری یک قدح بر شرم افشان ساقیا
برخیز ای ساقی بیا ای دشمن شرم و حیا
تا بخت ما خندان شود پیش آی خندان ساقیا
بازدید: 262 بازدید
مطالب از سراسر وب
مطالب مشابه
آمد رمضان و عید با ماست – مولانا
آمد رمضان و عید با ماست قفل آمد و آن کلید با ماست بربست دهان و دیده بگشاد وان نور که دیده دید با ماست آمد رمضان به خدمت دل وان...بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست – مولانا
بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست بگشای لب که قند فراوانم آرزوست …………… ای آفتاب حسن برون آ دمی ز ابر کان چهره مشعشع تابانم آرزوست …………… بشنیدم از...چشم بگشا جان نگر کش سوی جانان می برم – مولانا
چشم بگشا جان نگر کش سوی جانان می برم پیش آن عید ازل جان بهر قربان می برم چون کبوترخانه جانها از او معمور گشت پس چرا این زیره را من...اشعار مولانا در باب عید نوروز و بهار
یک دوبیتی ، مثنوی و ترجیع بند در باره عید نوروز از حضرت مولانا اندر دل من مها دل افروز توئی یاران هستند لیک دلسوز توئی شادند جهانیان به نوروز...گفتی بیا،گفتم کجا ؟ گفتی میان جان ما – مولانا
گفتی بیا،گفتم کجا ؟ گفتی میان جان ما گفتی مرو.گفتم چرا؟ گفتی که میخواهم تورا گفتی که وصلت میدهم.جام الستت میدهم گفتم مرا درمان بده. گفتی چو رستی میدهم گفتی پیاله...پربازدیدترین مطالب
- ماه گذشته
- سه ماه گذشته
- کل
با تو به خرابات اگر گویم راز – خیام نیشابوری
320 بازدید
در خواب بدم مرا خردمندی گفت – خیام نیشابوری
164 بازدید
آینه چون نقش تو بنمود راست – نظامی گنجوی
13086 بازدید
شعر من زنم – سیمین دانشور
12040 بازدید
گر مرا ترک کنی من زغمت می سوزم – شهریار
6074 بازدید
آمدی درخواب من دیشب چه کاری داشتی – شهریار
3665 بازدید