پیرم و گاهی دلم یاد جوانی میکند – شهریار
پیرم و گاهی دلم یاد جوانی میکند
بلبل شوقم هوای نغمهخوانی میکند
همتم تا میرود ساز غزل گیرد به دست
طاقتم اظهار عجز و ناتوانی میکند
بلبلی در سینه مینالد هنوزم کاین چمن
با خزان هم آشتی و گلفشانی میکند
ما به داغ عشقبازیها نشستیم و هنوز
چشم پروین همچنان چشمکپرانی میکند
نای ما خاموش ولی این زهرهی شیطان هنوز
با همان شور و نوا دارد شبانی میکند
گر زمین دود هوا گردد همانا آسمان
با همین نخوت که دارد آسمانی میکند
سالها شد رفته دمسازم ز دست اما هنوز
در درونم زنده است و زندگانی میکند
با همه نسیان تو گویی کز پی آزار من
خاطرم با خاطرات خود تبانی میکند
بیثمر هر ساله در فکر بهارانم ولی
چون بهاران میرسد با من خزانی میکند
طفل بودم دزدکی پیر و علیلم ساختند
آنچه گردون میکند با ما نهانی میکند
میرسد قرنی به پایان و سپهر بایگان
دفتر دوران ما هم بایگانی میکند
شهریارا گو دل از ما مهربانان مشکنید
ور نه قاضی در قضا نامهربانی میکند
استاد شهریار

مطالب از سراسر وب
مطالب مشابه
ایجاز در شعر سپید
ایجاز در شعر سپید بسم الله الرحمن الرحیم الان که بحث فرم و ساختار را در شعر سپید فارسی تمام کرده ام وارد مبحث جدیدی میشویم ( ایجاز در شعر سپید...زیبایی شناسی هنر شعر
زیبایی شناسی هنر شعر همیشه از عبور کردن از یک مسیر و جاده یکنواخت خسته شده ام تو چطور ؟ حتی از تکرار دیدن یک کوه ،یک دشت ،یک گونه گل...اگر عشق نبود
اگر عشق نبود برخی از نوشته ها و آثار بزرگان ادب را که می خوانم از شدت علاقه گریه ام می گیرد. فقط می توانم تحسین شان بکنم. از خواندن این...برچسب ها
- سیمین بهبهانی (7)
- شعر وحشی بافقی (8)
- اشعار صائب تبریزی (10)
- عشق (13)
- شعر سیمین بهبهانی (7)
- سعدی (25)
- اشعار شهریار (10)
- شهریار (52)
- اشعار وحشی بافقی (10)
- شعر سعدی (16)
- وحشی بافقی (13)
- عبید زاکانی (8)
- شعر شهریار (11)
- بیدل دهلوی (11)
- اشعار سیمین بهبهانی (7)
- صائب تبریزی (10)
- مولانا (23)
- شعر صائب تبریزی (10)
- اشعار سعدی (20)
- شعر (10)
دیدگاهها بسته شدهاند.