تاریخ ارسال : ۶ آبان ۱۳۹۹ ارسال دیدگاه
بهشت است آن ندانم یا بهار است – رضی الدین آرتیمانی
بهشت است آن ندانم یا بهار است
غلط کردم غلط، دیدار یار است
هلاک آن تنم کز نازنینی
زمین و آسمانش زیر بار است
مرا گوئی چرا شوریده شکلی
شراب است و بهار است و نگار است
مرا ویران دلی و جلوهٔ او
هزار اندر هزار اندر هزار است
بناکامی خوشم یا رب که آنچه
بکام من نگردد، روزگار است
رضی گویی میان کشتگان کیست
شهیدان تو را شمع مزار است
بازدید: 1117 بازدید
مطالب از سراسر وب
مطالب مشابه
نقابی بر افکن ز پی امتحان را – رضی الدین آرتیمانی
نقابی بر افکن ز پی امتحان را که تا بینی از جان لبالب جهان را چو در جلوه آیی بدین شوخ و شنگی برقص اندر آری زمین و زمان را بروی...آنچنان داده عشق جوش مرا – رضی الدین آرتیمانی
آنچنان داده عشق جوش مرا که ز سر رفته عقل و هوش مرا عقل کلی شده فراموشم بسکه مالیده عشق گوش مرا نه چنانم ز مستی دوشین که کشیدن توان به...در دین حق ار نبودهای مادر زا – رضی الدین آرتیمانی
در دین حق ار نبودهای مادر زا این چشم ببند و چشم دیگر بگشا بشناخت تو را هر آنکه دور از من دید چون قبله که پیدا شود از قبله نما...جاه دنیا سر بسر نوک سنان و خنجر است – رضی الدین آرتیمانی
جاه دنیا سر بسر نوک سنان و خنجر است پا بدین ره کی نهد آنرا که چشمی بر سر است سر به بالین چون نهد آنرا که دردی در دلست خواب...داند آنکس که ز دیدار تو برخوردار است – رضی الدین آرتیمانی
داند آنکس که ز دیدار تو برخوردار است که خرابات و حرم غیر در و دیوار است ای که در طور ز بیحوصلگی مدهوشی دیده بگشای که عالم همهگی دیدار است...برچسب ها
- مولانا (23)
- شعر وحشی بافقی (8)
- شعر شهریار (11)
- صائب تبریزی (10)
- اشعار شهریار (10)
- شعر (10)
- اشعار صائب تبریزی (10)
- بیدل دهلوی (11)
- شعر صائب تبریزی (10)
- سعدی (25)
- سیمین بهبهانی (7)
- وحشی بافقی (13)
- عبید زاکانی (8)
- اشعار وحشی بافقی (10)
- شعر سیمین بهبهانی (7)
- شعر سعدی (16)
- اشعار سیمین بهبهانی (7)
- عشق (13)
- اشعار سعدی (20)
- شهریار (52)
دیدگاهها بسته شدهاند.