تاریخ ارسال : ۶ شهریور ۱۳۹۹ ارسال دیدگاه
سفرنامه ی شهیار قنبری

سفرنامه ی شهیار قنبری :
سفری بی آغاز
سفری بی پایان
سفری بی مقصد
سفری بی برگشت
سفری تا کابوس
سفری تا رویا
سفری تا بودا
شبنم تاج محل
با حریق یادها همسفرم
وقتی دورم به تو نزدیکترم
با حریق یادها همسفرم
وقتی دورم به تو نزذیکترم
هق هق پارسیان
تکه نانی در خواب
بوی گندم در مشت
مشت کودک در خاک
کفش مادر در برف
چرخ یک کالسکه
گوشه ی گندم زار
بند رختی پاره
…
چمدانی بی شکل
جعبه ی یک دوربین
عکس یک بازیگر
جمعه های بی مشق
تلی از ته سیگار
دشنه ای زنگ زده
چشم گاوی در دیس
سفره ای پوسیده
بازدید: 2553 بازدید
مطالب از سراسر وب
مطالب مشابه
دوستم داشته باش ، بادها دلتنگ اند – شهیار قنبری
دوستم داشته باش ، بادها دلتنگ اند دستها بيهوده ، چشمها بيرنگ اند دوستم داشته باش ، شهرها مي لرزند برگها مي سوزند ، يادها مي گندند باز شو تا پرواز...شنبه روز بدی بود، روز بی حوصلگی – شهیار قنبری
شنبه روز بدی بود، روز بی حوصلگی وقت خوبی که می شد غزل تازه بگی صبح یکشنبه ی من ، جدول نیمه تموم همه خونه هاش سیاه، روی خونه جغد شوم صفحه ی...برچسب ها
- اشعار شهریار (10)
- اشعار سعدی (20)
- اشعار صائب تبریزی (10)
- بیدل دهلوی (11)
- شهریار (52)
- مولانا (23)
- اشعار وحشی بافقی (10)
- شعر وحشی بافقی (8)
- شعر صائب تبریزی (10)
- اشعار سیمین بهبهانی (7)
- شعر (10)
- شعر شهریار (11)
- شعر سیمین بهبهانی (7)
- سعدی (25)
- سیمین بهبهانی (7)
- عبید زاکانی (8)
- وحشی بافقی (13)
- عشق (13)
- صائب تبریزی (10)
- شعر سعدی (16)
دیدگاهها بسته شدهاند.