تاریخ ارسال : ۲۹ آبان ۱۳۹۹ ارسال دیدگاه
ساقی قدحی شراب در دست – فخرالدین عراقی
ساقی قدحی شراب در دست
آمد ز شراب خانه سرمست
آن توبه ی نادرست ما را
همچون سر زلف خویش بشکست
از مجلسیان خروش برخاست
کان فتنهٔ روزگار بنشست
ماییم کنون و نیم جانی
و آن نیز نهاده بر کف دست
آن دل، که ازو خبر نداریم
هم در سر زلف اوست گر هست
دیوانه ی روی اوست دایم
آشفته ی موی اوست پیوست
در سایه ی زلف او بیاسود
وز نیک و بد زمانه وارست
چون دید شعاع روی خوبش
در حال ز سایه رخت بربست
در سایه مجو دل عراقی
کان ذره به آفتاب پیوست
بازدید: 2732 بازدید
مطالب از سراسر وب
مطالب مشابه
ساز طرب عشق که داند که چه ساز است؟ – فخرالدین عراقی
ساز طرب عشق که داند که چه ساز است؟ کز زخمهی آن نه فلک اندر تک و تاز است آورد به یک زخمه، جهان را همه، در رقص خود جان و...هر دلی کو به عشق مایل نیست – فخرالدین عراقی
هر دلی کو به عشق مایل نیست حجرهٔ دیو خوان، که آن دل نیست زاغ گو، بیخبر بمیر از عشق که ز گل عندلیب غافل نیست دل بیعشق چشم بینور است...با آنکه خوش آید از تو، ای یار، جفا – فخرالدین عراقی
با آنکه خوش آید از تو، ای یار، جفا لیکن هرگز جفا نباشد چو وفا با این همه راضیم به دشنام از تو از دوست چه دشنام؟ چه نفرین؟ چه دعا؟...مست خراب یابد هر لحظه در خرابات – فخرالدین عراقی
مست خراب یابد هر لحظه در خرابات گنجی که آن نیابد صد پیر در مناجات خواهی که راهٔابی بیرنج بر سر گنج میبیز هر سحرگاه خاک در خرابات یک ذره گرد...سر به سر از لطف جانی ساقیا – فخرالدین عراقی
سر به سر از لطف جانی ساقیا خوشتر از جان چیست؟ آنی ساقیا میل جانها جمله سوی روی توست رو، که شیرین دلستانی ساقیا زان به چشم من درآیی هر زمان...برچسب ها
- اشعار سعدی (20)
- شعر سیمین بهبهانی (7)
- شعر (10)
- وحشی بافقی (13)
- سعدی (25)
- اشعار صائب تبریزی (10)
- عبید زاکانی (8)
- اشعار شهریار (10)
- شعر سعدی (16)
- اشعار سیمین بهبهانی (7)
- عشق (13)
- اشعار وحشی بافقی (10)
- شهریار (52)
- بیدل دهلوی (11)
- سیمین بهبهانی (7)
- شعر صائب تبریزی (10)
- صائب تبریزی (10)
- مولانا (23)
- شعر وحشی بافقی (8)
- شعر شهریار (11)
دیدگاهها بسته شدهاند.