تاریخ ارسال : ۲۹ مهر ۱۳۹۹ ارسال دیدگاه
کمر تا کی بخونم آن بت نامهربان بندد – رضی الدین آرتیمانی
کمر تا کی بخونم آن بت نامهربان بندد
که باشم من که بر خونم چنان سروی میان بندد
شوم قربان دمی صد ره کمان ابروانش را
هلال ابرویم هر گه، که ترکش بر میان بندد
تراوش میکند راز غمش از هر بن مویم
اگر غیرت گلو گیرد، اگر حیرت زبان بندد
الهی همچو موسی رب ارنی را نمیگویم
که مهر خامشی از لن ترانی بر میان بندد
نه از صدق و صفا رنگی، نه از مهر و وفا بویی
کسی چون دل بسرو و لاله این بوستان بندد
وفای دوستان گر با رضی این است میترسم
که دل از دوستان برگیرد و بر دشمنان بندد
بازدید: 1258 بازدید
مطالب از سراسر وب
مطالب مشابه
ایجاز در شعر سپید
ایجاز در شعر سپید بسم الله الرحمن الرحیم الان که بحث فرم و ساختار را در شعر سپید فارسی تمام کرده ام وارد مبحث جدیدی میشویم ( ایجاز در شعر سپید...زیبایی شناسی هنر شعر
زیبایی شناسی هنر شعر همیشه از عبور کردن از یک مسیر و جاده یکنواخت خسته شده ام تو چطور ؟ حتی از تکرار دیدن یک کوه ،یک دشت ،یک گونه گل...اگر عشق نبود
اگر عشق نبود برخی از نوشته ها و آثار بزرگان ادب را که می خوانم از شدت علاقه گریه ام می گیرد. فقط می توانم تحسین شان بکنم. از خواندن این...برچسب ها
- شهریار (52)
- اشعار سیمین بهبهانی (7)
- شعر سیمین بهبهانی (7)
- شعر شهریار (11)
- مولانا (23)
- وحشی بافقی (13)
- شعر وحشی بافقی (8)
- اشعار وحشی بافقی (10)
- عشق (13)
- شعر صائب تبریزی (10)
- اشعار سعدی (20)
- عبید زاکانی (8)
- بیدل دهلوی (11)
- سیمین بهبهانی (7)
- صائب تبریزی (10)
- اشعار صائب تبریزی (10)
- اشعار شهریار (10)
- شعر (10)
- شعر سعدی (16)
- سعدی (25)
دیدگاهها بسته شدهاند.