تاریخ ارسال : ۲۱ دی ۱۳۹۹ ارسال دیدگاه
آن ستمگر، که وفای مَنَش از یاد برفت آتش اندر منِ مِسکین زد و چون باد برفت – اوحدی مراغه ای
آن ستمگر، که وفای مَنَش از یاد برفت
آتش اندر منِ مِسکین زد و چون باد برفت
گر چه میگفت که: از بند شما آزادم
همچنان بندهٔ آنیم، که آزاد برفت
او چو برخاست غم خود به نیابت بنشاند
تا نگویی که: سپهر از بر بیداد برفت
از من خسته به شیرین که رسانَد خبری؟
کز فراق تو چها بر سر فرهاد برفت!
پیش ازین در دل من هر هوسی بگذشتی
دل بدو دادم و دانم همه از یاد برفت
اوحدی، از غم او ناله نمیباید کرد
سهل کاریست غم ما، اگر او شاد برفت…
اوحدی مراغه ای
بازدید: 1287 بازدید
مطالب از سراسر وب
مطالب مشابه
منم غریب دیار تو، ای غریبنواز دمی به حال غریب دیار خود پرداز – اوحدی مراغه ای
منم غریب دیار تو، ای غریبنواز دمی به حال غریب دیار خود پرداز بهر کمند که خواهی بگیر و بازم بند به شرط آنکه ز کارم نظر نگیری باز گرم چو...علم بالست مرغ جانت را بر سپهر او برد روانت را – اوحدی مراغه ای
علم بالست مرغ جانت را بر سپهر او برد روانت را علم دل را به جاي جان باشد سر بي علم بدگمان باشد دل بي علم چشم بي نورست مرد نادان...قراری چون ندارد جانم اینجا – اوحدی مراغه ای
اوحدی مراغه ای : قراری چون ندارد جانم اینجا دل خود را چه میرنجانم اینجا؟ سر عاشق کلهداری نداند بنه کفشی، که من مهمانم اینجا مرا گفتی: کز آنجا آگهی چیست؟...گر تو طالب عشقی، غم دمادمست اینجا – اوحدی مراغه ای
گر تو طالب عشقی، غم دمادمست اینجا ور نشانه میپرسی، رشته سر گمست اینجا چون درین مقام آیی گوش کن که: در راهت ز آب چشم مظلومان چاه زمزمست اینجا چیست...سلام علیک، ای نسیم صبا به لطف از کجا میرسی؟ مرحبا – اوحدی مراغه ای
سلام علیک، ای نسیم صبا به لطف از کجا میرسی؟ مرحبا نشانی ز بلقیس، اگر کردهای چو مرغ سلیمان گذر بر سبا نسیمی بیاور ز پیراهنش که شد پیرهن بر وجودم...برچسب ها
- شهریار (52)
- اشعار شهریار (10)
- عشق (13)
- شعر وحشی بافقی (8)
- صائب تبریزی (10)
- عبید زاکانی (8)
- اشعار صائب تبریزی (10)
- شعر سعدی (16)
- اشعار سیمین بهبهانی (7)
- اشعار سعدی (20)
- شعر صائب تبریزی (10)
- سیمین بهبهانی (7)
- شعر (10)
- شعر شهریار (11)
- مولانا (23)
- اشعار وحشی بافقی (10)
- بیدل دهلوی (11)
- وحشی بافقی (13)
- سعدی (25)
- شعر سیمین بهبهانی (7)
دیدگاهها بسته شدهاند.