تاریخ ارسال : ۱۳ بهمن ۱۳۹۹ ارسال دیدگاه
به بچه های تو و من وقتی یه روز بزرگ شدن – اردلان سرفراز
به بچه های تو و من
وقتی یه روز بزرگ شدن
فردا که میخوان بدونن
کجا به دنیا اومدن
بگو جوابمون چیه
حرفه حسابمون چیه
تکلیفه اون خونه ای که
شده خرابمون چیه
تکلیفه اون خونه ای که
شده خرابمون چیه
گناه هر چی که گذشت
به گردن ما بود و هست
از ما اگر بتی شکست
بت های تازه جاش نشست
هیچکس به غیر از خود ما
از خود ما فریب نخورد
هیچکس به غیر از خود ما
ما رو به بیراهه نبرد
به بچه هامون چی بگیم
بگیم که بی هویتیم
گدای حق خودمون
پشت درای غربتیم
گدای حق خودمون
پشت درای غربتیم
بازدید: 1459 بازدید
مطالب از سراسر وب
مطالب مشابه
شاعر که باشی
شاعر که باشی سارتر می گفت: هر چقدر که بدانی بیشتر زجر می کشی( به ویژه که بدانی و نتوانی حال آنکه دانستن هم خود اراده ای می خواهد ) .خب...صلابت کوهستان (پارت پنجم)
صلابت کوهستان (پارت پنجم) پارت پنجم: بازگشت به دامن زمین مرد پس از لحظاتی طولانی بر قله، آهسته برخاست. نور خورشید اکنون آنقدر گرم شده بود که برفهای کنار سنگها قطرهقطره...تو برای منی؛ حتی اگر نگویم
تو برای منی؛ حتی اگر نگویم عزیزکم… با چه زبانی باید بگویم که تو برای منی؟ قهر کنم؟ حرف بزنم؟ شعر بگویم؟ یا شاید دلت میخواهد فریاد بزنم و جهانی را...در آغوش واقعیت
در آغوش واقعیت بعد از مدتها یکدیگر را دیدیم. بله، آری… این پنجرهی مجازی فاصله را کم میکرد، ولی حضوری حرف زدن و ملاقات کردن چیز دیگری بود 🙂 بعد از...برچسب ها
- اشعار وحشی بافقی (10)
- سعدی (25)
- عشق (13)
- شهریار (52)
- بیدل دهلوی (11)
- اشعار صائب تبریزی (10)
- شعر شهریار (11)
- اشعار شهریار (10)
- سیمین بهبهانی (7)
- عبید زاکانی (8)
- وحشی بافقی (13)
- شعر صائب تبریزی (10)
- شعر سعدی (16)
- صائب تبریزی (10)
- شعر (10)
- مولانا (23)
- شعر سیمین بهبهانی (7)
- اشعار سیمین بهبهانی (7)
- اشعار سعدی (20)
- شعر وحشی بافقی (8)
دیدگاهها بسته شدهاند.