تاریخ ارسال : ۳ اسفند ۱۳۹۹ ارسال دیدگاه
روزی دل من که تهی بود و غریب از شهر سکوت به دیار تو رسید – اردلان سرفراز
روزی دل من که تهی بود و غریب
از شهر سکوت به دیار تو رسید
در شهر صدا که پر از زمزمه بود
تنها دل من قصه ی مهر تو شنید
چشم تو مرا به شب خاطره برد
در سینه دلم از تو و یاد تو تپید
در سینه ی سردم ، این شهر سکوت
دیوار سکوت به صدای تو شکست
شد شهر هیاهو ، این سینه ی من
فریاد دلم به لبانم بنشست
خورشید منی ، منم آن بوته ی دشت
من زنده ام از نور تو ای چشمه ی نور
دریای منی ، منم آن قایق خرد
با خود تو مرا می بری تا ساحل دور
کنون تو مرا همه شوری و صدا
کنون تو مرا همه نوری و امید
در باغ دلم بنشین بار دگر
ای پیکر تو ، چو گل یاس سپید
بازدید: 1320 بازدید
مطالب از سراسر وب
مطالب مشابه
در خصوص شب یلدا
در خصوص شب یلدا شب یلدا یا شب چله یکی از اعیاد باستانی ایران می باشد. شب یلدا شب اول دیماه که درنیمکره شمالی طولانی ترین شب است. ایرانیان در زمان...آخر آن کجاست؟
آخر آن کجاست؟ آدمی که خودش را دوست نداشته باشد، نمیتواند دیگری را دوست بدارد. کسی که از دیگران متنفر است، چون خودش را بسیار دوست دارد نمیتواند دیگری را با...ایجاز در شعر سپید
ایجاز در شعر سپید بسم الله الرحمن الرحیم الان که بحث فرم و ساختار را در شعر سپید فارسی تمام کرده ام وارد مبحث جدیدی میشویم ( ایجاز در شعر سپید...برچسب ها
- شهریار (52)
- اشعار صائب تبریزی (10)
- اشعار شهریار (10)
- بیدل دهلوی (11)
- مولانا (23)
- شعر شهریار (11)
- شعر صائب تبریزی (10)
- اشعار سعدی (20)
- اشعار سیمین بهبهانی (7)
- اشعار وحشی بافقی (10)
- شعر (10)
- شعر سیمین بهبهانی (7)
- شعر سعدی (16)
- وحشی بافقی (13)
- سعدی (25)
- عشق (13)
- شعر وحشی بافقی (8)
- سیمین بهبهانی (7)
- عبید زاکانی (8)
- صائب تبریزی (10)
دیدگاهها بسته شدهاند.