تاریخ ارسال : ۱۳ دی ۱۳۹۹ ارسال دیدگاه
عشق لالایی بارون تو شباست – اردلان سرفراز
عشق لالایی بارون تو شباست
نم نمه بارون پشت شیشه هاست
لحظه شبنم و برگ گل یاس
لحظه رهاییه پرنده هاست
تو خود عشقی که همزاد منی
تو سکوت منو فریاد منی
تو خود عشقی که شوق موندنی
غم تلخو گنگ شعرای منی
وقتی دنیا درد بی حرفی داره
تویی که فریاد دردای منی
تو خود عشقی که همزاد منی
تو سکوت منو فریاد منی
دستای تو خورشیدو نشون میدن
چشمای بستمو بیدار می کنن
صدای بال پرنده رو لبات
تو گوشام دوباره تکرار می کنن
زندگی وقتی که بی زاری شده
روزو شبهاش همه تکراری باشه
شاید عشق برای بعضی عاشقا
لحظه بزرگ بیداری باشه
عشق لالایی بارون تو شباست
نم نمه بارون پشت شیشه هاست
لحظه عزیز با تو بودنه
اخرین پناه موندن منه
تو خود عشقی که همزاد منی
تو سکوت منو فریاد منی
اردلان سرفراز
بازدید: 4242 بازدید
مطالب از سراسر وب
مطالب مشابه
آخر آن کجاست؟
آخر آن کجاست؟ آدمی که خودش را دوست نداشته باشد، نمیتواند دیگری را دوست بدارد. کسی که از دیگران متنفر است، چون خودش را بسیار دوست دارد نمیتواند دیگری را با...ایجاز در شعر سپید
ایجاز در شعر سپید بسم الله الرحمن الرحیم الان که بحث فرم و ساختار را در شعر سپید فارسی تمام کرده ام وارد مبحث جدیدی میشویم ( ایجاز در شعر سپید...زیبایی شناسی هنر شعر
زیبایی شناسی هنر شعر همیشه از عبور کردن از یک مسیر و جاده یکنواخت خسته شده ام تو چطور ؟ حتی از تکرار دیدن یک کوه ،یک دشت ،یک گونه گل...برچسب ها
- اشعار شهریار (10)
- صائب تبریزی (10)
- اشعار صائب تبریزی (10)
- بیدل دهلوی (11)
- عشق (13)
- وحشی بافقی (13)
- مولانا (23)
- اشعار وحشی بافقی (10)
- شعر وحشی بافقی (8)
- شعر سیمین بهبهانی (7)
- شعر سعدی (16)
- شعر صائب تبریزی (10)
- اشعار سعدی (20)
- عبید زاکانی (8)
- اشعار سیمین بهبهانی (7)
- شعر شهریار (11)
- سعدی (25)
- شعر (10)
- شهریار (52)
- سیمین بهبهانی (7)
دیدگاهها بسته شدهاند.