تاریخ ارسال : ۱۴ اسفند ۱۳۹۹ ارسال دیدگاه
ندانم کان مه نامهربان، یادم کند یا نه؟ – رهی معیری
ندانم کان مه نامهربان، یادم کند یا نه؟
فریبانگیز من، با وعدهای شادم کند یا نه؟
خرابم آنچنان، کز باده هم تسکین نمییابم
لبِ گرمی شود پیدا که آبادم کند یا نه؟
صبا از من پیامی ده، به آن صیاد سنگین دل:
که تا گل در چمن باقی است، آزادم کند یا نه؟
من از یاد عزیزان، یک نفس غافل نیم اما
نمیدانم که بعد از من، کسی یادم کند یا نه؟
رهی، از نالهام خون میچکد، اما نمیدانم
که آن بیدادگر، گوشی به فریادم کند یا نه؟
رهی معیری
بازدید: 2104 بازدید
مطالب از سراسر وب
مطالب مشابه
خانه درتاریکی
خانه درتاریکی خانه درتاریکی هواپیماهای غولپیکر با فاصلهای کم از پشتبام خانهشان پرواز میکردند و هر بار، تمام سازهٔ لرزان را به رعشه میانداختند. آرمان روی تختخواب فلزی کهنه دراز کشیده...پلکان هستی
پلکان هستی و چون تیغ گلی بیازاردت؛ حکم هشداری دارد از برای تعمیر مانیتور در تهران تو؛ چونان برخاستن ناگهانی از خوابی گران! می دانی که خار و تیغ را نیز...در خصوص شب یلدا
در خصوص شب یلدا شب یلدا یا شب چله یکی از اعیاد باستانی ایران می باشد. شب یلدا شب اول دیماه که درنیمکره شمالی طولانی ترین شب است. ایرانیان در زمان...برچسب ها
- شعر سیمین بهبهانی (7)
- اشعار وحشی بافقی (10)
- صائب تبریزی (10)
- عبید زاکانی (8)
- شعر وحشی بافقی (8)
- سیمین بهبهانی (7)
- شعر صائب تبریزی (10)
- شعر سعدی (16)
- بیدل دهلوی (11)
- اشعار صائب تبریزی (10)
- اشعار سیمین بهبهانی (7)
- مولانا (23)
- شهریار (52)
- شعر (10)
- اشعار سعدی (20)
- وحشی بافقی (13)
- سعدی (25)
- شعر شهریار (11)
- اشعار شهریار (10)
- عشق (13)
دیدگاهها بسته شدهاند.