از هر چه میرود سخن دوست خوشتر است – سعدی
از هر چه میرود سخن دوست خوشتر است
پیغام آشنا نفس روح پرور است
هرگز وجود حاضر غایب شنیدهای
من در میان جمع و دلم جای دیگر است
شاهد که در میان نبود شمع گو بمیر
چون هست اگر چراغ نباشد منور است
ابنای روزگار به صحرا روند و باغ
صحرا و باغ زنده دلان کوی دلبر است
جان میروم که در قدم اندازمش ز شوق
درماندهام هنوز که نزلی محقر است
کاش آن به خشم رفتهٔ ما آشتی کنان
بازآمدی که دیدهٔ مشتاق بر در است
جانا دلم چو عود بر آتش بسوختی
وین دم که میزنم ز غمت دود مجمر است
شبهای بی توام شب گور است در خیال
ور بی تو بامداد کنم روز محشر است
گیسوت عنبرینهٔ گردن تمام بود
معشوق خوبروی چه محتاج زیور است
سعدی خیال بیهده بستی امید وصل
هجرت بکشت و وصل هنوزت مصور است
زنهار از این امید درازت که در دل است
هیهات از این خیال محالت که در سر است
سعدی

از هر چه میرود سخن دوست خوشتر است از سعدی
از هر چه میرود سخن دوست خوشتر است

حدیث حاضر غائب شنیده ای
هرگز وجود حاضر غائب شنیده ای
مطالب از سراسر وب
مطالب مشابه
سفر بخیر…(در سوگ پدر)
یاری نکرد بختم و دیر آمدم بَرَت خوابیده بود راحت و آرام پیکرت قسمت نشد ببینمت افسوس قبلِ من دستِ اجل رسید و تُهی کرد ساغرت اکنون سیاهپوشِ تو هستند بچّهها...اشعارکوتاه”
اشعار کوتاه خاموش است بی تو جهانم به آتش سپردم تا بسوزاند رویای نبودنت را در کوچهی تنهایی #رویااحمدی(آلما) #چامک بایدگریخت از هجوم درد دراین وارونهی روزگار خفه میشود رویای زندگی...برچسب ها
- شعر سعدی (16)
- عبید زاکانی (8)
- اشعار وحشی بافقی (10)
- سعدی (25)
- شعر وحشی بافقی (8)
- شعر صائب تبریزی (10)
- سیمین بهبهانی (7)
- وحشی بافقی (13)
- اشعار سعدی (20)
- مولانا (23)
- شعر سیمین بهبهانی (7)
- صائب تبریزی (10)
- شعر شهریار (11)
- شعر (10)
- شهریار (52)
- بیدل دهلوی (11)
- عشق (13)
- اشعار سیمین بهبهانی (7)
- اشعار شهریار (10)
- اشعار صائب تبریزی (10)

دیدگاهها بسته شدهاند.