معنی شعر داروگ از نیما یوشیج
متن شعر داروگ
خشک آمد کشتگاهِ۱ من
در جوارِ۲ کشتِ۳ همسایه۴.
گرچه می گویند: ₍₍می گِرْیند رویِ ساحلِ۵ نزدیک
سوگواران۶ در میانِ سوگواران.₎₎
قاصدِ۷ روزانِ ابری، داروگ۸! کی می رسد باران؟
بر بساطی۹ که بساطی۱۰ نیست
در درونِ کومۀ۱۱ تاریکِ من که ذرّه ای با آن نشاطی نیست
و جدارِ۱۲ دنده هایِ نِیْ۱۳ به دیوارِ اتاقم دارد از خشکیش می ترکد۱۴
– چون دلِ یاران که در هجرانِ۱۵ یاران-
قاصدِ روزانِ ابری، داروگ! کی می رسد باران؟
معنی واژگان شعر داروگ
۱- کشتگاه: [ ک ِ ] محل کشت . محل زراعت . محل فلاحت . مزرعه
۲- جوار/javār/: همسایگی. جنب، قرب، کنار، نزدیکی، نزدیک
۳- کشت/kešt/: کشاورزی. زراعت
۴- همسایه/hamsāye/: مجاور، همجوار،
۵- ساحل:کناره ٔ دریا، کرانه ٔ دریا، کرانه، کران
۶- سوگواران/sugvārān/: مصیبت زده . صاحب ماتم را گویند چه سوگ به معنی ماتم و وار به معنی صاحب است
۷- قاصد/qāsed/: پیام آور. پیک
۸- دارْوَگ: درواقع دار+وگ که معنی قورباغه درختی میدهد و مازندرانی ها اعتقاد دارند هر گاه داروگ بخواند باران می بارد.
۹- بساطی/basāt/: خوان، سفره، مجلس
۱۰- بساطی/basāt/: اسباب، اثاث، متاع
۱۱- کومه/kume/: [ م ِ ] ، خانه ای را گویند که از نی و علف سازند و گاهی پالیزبانان در آن نشسته و محافظت فالیز و زراعت کنند و گاهی صیادان در کمین صید نشینند. خرگاهی که از چوب و علف در صحرا سازند و پالیزبانان و مزارعان در آن نشینند و پالیز و زراعت خود را حفظ نمایند و صیادان نیز سازند و در آن نشسته بر صید کمین کنند و آن را کازه نیز گویند.
۱۲- جدار/jedār/: پوسته، قشر . دیواره، دیوار
۱۳- دنده های نی: نی انحنادار و قوس دار
۱۴- می تَرْکَد: می شکافد
۱۵- هجران/hejrān/: جدایی، دوری، فراق
معنی شعر داروگ
خشک آمد کشتگاهِ۱ من
در جوارِ۲ کشتِ۳ همسایه۴.
معنی شعر: زمینِ کار و زراعت من در کنار زراعت و کشاورزی همسایه خشک شد. (زراعت همسایه باعث خشکی زمین و زراعت من شد)
گرچه می گویند: ₍₍می گِرْیند رویِ ساحلِ۵ نزدیک
سوگواران۶ در میانِ سوگواران.₎₎
معنی شعر: همان طور که می گویند مردمان آنجا به سوگ و ماتم نشسته اند و در حال عزاداری اند.
قاصدِ۷ روزانِ ابری، داروگ۸! کی می رسد باران؟
معنی شعر: پیام آور روزهای بارانی، داروگ، پس کی تازگی و طراوت و آبادانی می آید؟
بر بساطی۹ که بساطی۱۰ نیست
معنی شعر: در خوان و سفره ای که هیچ توشه و طعامی نیست.
در درونِ کومۀ۱۱ تاریکِ من که ذرّه ای با آن نشاطی نیست
معنی شعر: درون خانۀ تاریکِ من که هیچ شادی و نشاطی در آن وجود ندارد
و جدارِ۱۲ دنده هایِ نِیْ۱۳ به دیوارِ اتاقم دارد از خشکیش می ترکد۱۴
– چون دلِ یاران که در هجرانِ۱۵ یاران-
و پوستۀ چوب های نی که به صورتی قوسی و منحنی در دیوارۀ اتاقم دارد مانند دل یاران که از دوری و فراق و هجران یارانشان، در حال پاره پاره شدن است، از شدت تابش آفتاب و خشکی دارد شکافته و پاره می شود.
قاصدِ روزانِ ابری، داروگ! کی می رسد باران؟
معنی شعر: پیام آور روزهای بارانی، داروگ، پس کی تازگی و طراوت و آبادانی می آید؟

مطالب از سراسر وب
مطالب مشابه
سفر بخیر…(در سوگ پدر)
یاری نکرد بختم و دیر آمدم بَرَت خوابیده بود راحت و آرام پیکرت قسمت نشد ببینمت افسوس قبلِ من دستِ اجل رسید و تُهی کرد ساغرت اکنون سیاهپوشِ تو هستند بچّهها...اشعارکوتاه”
اشعار کوتاه خاموش است بی تو جهانم به آتش سپردم تا بسوزاند رویای نبودنت را در کوچهی تنهایی #رویااحمدی(آلما) #چامک بایدگریخت از هجوم درد دراین وارونهی روزگار خفه میشود رویای زندگی...برچسب ها
- عشق (13)
- اشعار شهریار (10)
- بیدل دهلوی (11)
- اشعار وحشی بافقی (10)
- شعر سیمین بهبهانی (7)
- سعدی (25)
- شعر صائب تبریزی (10)
- اشعار سیمین بهبهانی (7)
- وحشی بافقی (13)
- اشعار سعدی (20)
- شعر (10)
- شعر سعدی (16)
- مولانا (23)
- سیمین بهبهانی (7)
- صائب تبریزی (10)
- عبید زاکانی (8)
- شعر وحشی بافقی (8)
- شهریار (52)
- شعر شهریار (11)
- اشعار صائب تبریزی (10)

دیدگاهها بسته شدهاند.