تاریخ ارسال : ۸ بهمن ۱۳۹۷ ارسال دیدگاه
ماه سفرکرده – استاد شهریار
ماه سفرکرده
ماها تو سفر کردی و شب ماند و سیاهی
نه مرغ شب از نالهی من خفت و نه ماهی
شد آه منت بدرقهی راه و خطا شد
کز بعد مسافر نفرستند سیاهی
آهسته که تا کوکبهی اشک دل افروز
سازم به قطار از عقب قافله راهی
آن لحظه که ریزم چو فلک از مژه کوکب
بیدار کسی نیست که گیرم به گواهی
چشمی به رهت دوختهام باز که شاید
بازآئی و برهانیم از چشم به راهی
دل گرچه مدامم هوس خط تو دارد
لیک از تو خوشم با کرم گاه به گاهی
تقدیر الهی چو پی سوختن ماست
ما نیز بسازیم به تقدیر الهی
تا خواب عدم کی رسد ای عمر شنیدیم
افسانهی این بی سر و ته قصهی واهی .

بازدید: 1778 بازدید
مطالب از سراسر وب
مطالب مشابه
زیبایی شناسی هنر شعر
زیبایی شناسی هنر شعر همیشه از عبور کردن از یک مسیر و جاده یکنواخت خسته شده ام تو چطور ؟ حتی از تکرار دیدن یک کوه ،یک دشت ،یک گونه گل...اگر عشق نبود
اگر عشق نبود برخی از نوشته ها و آثار بزرگان ادب را که می خوانم از شدت علاقه گریه ام می گیرد. فقط می توانم تحسین شان بکنم. از خواندن این...مهمانی نور
مهمانی نور بنام خدا لایسنس نود ۳۲ پنجره اتاقم را باز کردم، نگاهی به آسمان انداختم، آرامش عجیبی سراپای وجودم را فرا گرفت. عمیق تر نگریستم دنیایی از زیبائی را در...دختران ایران!
دختران ایران! به نام خداوندگار گام هایت را آهسته بردار بانوی اصیل. چنان میدرخشی در میان دشت ها، لاله ها واژگونند از آن تو. چنان روییدنی از گام هایت پیداست که...برچسب ها
- شهریار (52)
- عبید زاکانی (8)
- سیمین بهبهانی (7)
- اشعار شهریار (10)
- اشعار سیمین بهبهانی (7)
- وحشی بافقی (13)
- شعر شهریار (11)
- شعر (10)
- صائب تبریزی (10)
- مولانا (23)
- شعر سیمین بهبهانی (7)
- سعدی (25)
- اشعار سعدی (20)
- شعر سعدی (16)
- اشعار صائب تبریزی (10)
- شعر صائب تبریزی (10)
- عشق (13)
- اشعار وحشی بافقی (10)
- شعر وحشی بافقی (8)
- بیدل دهلوی (11)
دیدگاهها بسته شدهاند.