چه شد آن عهد قدیم و چه شد آن یار ندیم – شهریار
چه شد آن عهد قدیم و چه شد آن یار ندیم
خون کند خاطر من خاطره عهد قدیم
چه شدن آن طره پیوند دل و جان که دگر
دل بشکسته عاشق ننوازد به نسیم
آن دل بازتر از دست کریمم یارب
چون پسندی که شود تنگتر از چشم لئیم
عهد طفلی چو بیاد آرم و دامان پدر
بارم از دیده به دامان همه درهای یتیم
یاد بگذشته چو آن دور نمای وطن است
که شود برافق شام غریبان ترسیم
یا به آهو روشان انس وصفا ده یارب
یا ز صاحبنظران بازستان ذوق سلیم
سیم و زر شد محک تجربه گوهر مرد
که سیه باد بدین تجربه روی زر و سیم
دردناک است که در دام شغال افتد شیر
یا که محتاج فرومایه شود مرد کریم
نشود مرغ چمن همنفس زاغ و زغن
روح را صحبت ناجنس عذابیست الیم”
دولت همت سلطان قناعت خواهم
تا تمنا نکنم نعمت ارباب نعیم
هم از الطاف همایون تو خواهم یارب
در بلایای تو توفیق رضا و تسلیم
نقص در معرفت ماست نگارا ور نه
نیست بی مصلحتی حکم خداوند حکیم
شهریارا به تو غم الفت دیرین دارد
محترم دار به جان صحبت یاران قدیم
شهریار
مطالب از سراسر وب
مطالب مشابه
اشعارکوتاه”
اشعار کوتاه خاموش است بی تو جهانم به آتش سپردم تا بسوزاند رویای نبودنت را در کوچهی تنهایی #رویااحمدی(آلما) #چامک بایدگریخت از هجوم درد دراین وارونهی روزگار خفه میشود رویای زندگی...زندگی حالت آنرمالی ست
همگی تنگی نفس داریم، زندگی حالت آنرمالی ست خانه هامان پر از وسیله شده،پس چرا زندگی چنین خالی ست؟! عقربه می رود عقب انگار، حرکت ما به جای رو به جلو...سالار شهیدان
دلبری ، خوش اثری ، پُر قیمت بک لینک ثمری ، با هنری چه مرامی چه وجودی چه وقاری چه سری مادرت تاجِ سرِ خوش صفتان تا ابد است خواهری مثل...برچسب ها
- شعر وحشی بافقی (8)
- شعر صائب تبریزی (10)
- سعدی (25)
- عشق (13)
- اشعار سیمین بهبهانی (7)
- عبید زاکانی (8)
- شعر سیمین بهبهانی (7)
- اشعار شهریار (10)
- وحشی بافقی (13)
- اشعار وحشی بافقی (10)
- سیمین بهبهانی (7)
- اشعار صائب تبریزی (10)
- اشعار سعدی (20)
- شعر (10)
- شعر سعدی (16)
- بیدل دهلوی (11)
- مولانا (23)
- شعر شهریار (11)
- شهریار (52)
- صائب تبریزی (10)

دیدگاهها بسته شدهاند.