تاریخ ارسال : ۲۴ فروردین ۱۳۹۸ ارسال دیدگاه
دلربایانه دگر بر سرِ ناز آمدهای – صائب تبریزی
دلربایانه دگر بر سرِ ناز آمدهای
از دلِ من چه بهجا مانده که باز آمدهای؟
در بغل شیشه و در دست قدح، در بر چنگ
چشم بد دور که بسیار بساز آمدهای
بگذر از ناز و برون آی ز پیراهن شرم
که عجب تنگ در آغوش نیاز آمدهای
می بده، می بستان، دست بزن، پای بکوب!
به خرابات نه از بهر نماز آمدهای
آنقدر باش که من از سر جان برخیزم
چون به غمخانهام ای بندهنواز آمدهای
چون نفس سوختگان میرسی ای باد صبا
میتوان یافت کزان زلف دراز آمدهای
چون نگردد دل صائب ز تماشای تو آب؟
که به رخسارهی آیینه گداز آمدهای

بازدید: 2502 بازدید
مطالب از سراسر وب
مطالب مشابه
زیبایی شناسی هنر شعر
زیبایی شناسی هنر شعر همیشه از عبور کردن از یک مسیر و جاده یکنواخت خسته شده ام تو چطور ؟ حتی از تکرار دیدن یک کوه ،یک دشت ،یک گونه گل...اگر عشق نبود
اگر عشق نبود برخی از نوشته ها و آثار بزرگان ادب را که می خوانم از شدت علاقه گریه ام می گیرد. فقط می توانم تحسین شان بکنم. از خواندن این...مهمانی نور
مهمانی نور بنام خدا لایسنس نود ۳۲ پنجره اتاقم را باز کردم، نگاهی به آسمان انداختم، آرامش عجیبی سراپای وجودم را فرا گرفت. عمیق تر نگریستم دنیایی از زیبائی را در...دختران ایران!
دختران ایران! به نام خداوندگار گام هایت را آهسته بردار بانوی اصیل. چنان میدرخشی در میان دشت ها، لاله ها واژگونند از آن تو. چنان روییدنی از گام هایت پیداست که...برچسب ها
- وحشی بافقی (13)
- صائب تبریزی (10)
- اشعار صائب تبریزی (10)
- شعر وحشی بافقی (8)
- شعر (10)
- شعر شهریار (11)
- بیدل دهلوی (11)
- مولانا (23)
- عشق (13)
- سعدی (25)
- اشعار شهریار (10)
- شعر سیمین بهبهانی (7)
- شهریار (52)
- اشعار سیمین بهبهانی (7)
- عبید زاکانی (8)
- سیمین بهبهانی (7)
- اشعار وحشی بافقی (10)
- شعر سعدی (16)
- شعر صائب تبریزی (10)
- اشعار سعدی (20)
دیدگاهها بسته شدهاند.