تاریخ ارسال : ۶ اردیبهشت ۱۳۹۸ ارسال دیدگاه
صبح در خوابِ عدم بود که بیدار شدیم – صائب تبریزی
صبح در خوابِ عدم بود که بیدار شدیم
شب سیه، مست فنا بود که هشیار شدیم
پای ما نقطهصفت در گروِ دامن بود
به تماشای تو سرگشته چو پرگار شدیم
به شکار آمده بودیم ز معمورهی قدس
دانهی خال تو دیدیم، گرفتار شدیم
خانهپردازتر از سیل بهاران بودیم
لنگر انداخت خِرَد، خانهنگهدار شدیم
نرود دیدهی شبنم به شکر خواب بهار
عبث افسانهطراز دل بیدار شدیم
عالم بیخبری طرفه بهشتی بوده است
حیف و صد حیف که ما دیر خبردار شدیم
صائب از کاسهی دریوزهی ما ریزد نور
تا گدای در شه قاسم انوار شدیم
“صائب تبریزی”
بازدید: 522 بازدید
مطالب از سراسر وب
مطالب مشابه
در پیش بی دردان چرا فریاد بی حاصل کنم – رهی معیری
در پیش بی دردان چرا فریاد بی حاصل کنم گر شکوه ای دارم ز دل با یار صاحبدل کنم در پرده سوزم همچو گل در سینه جوشم همچو مل من شمع...همچو نی می نالم از سودای دل – رهی معیری
همچو نی می نالم از سودای دل آتشی در سینه دارم جای دل من که با هر داغ پیدا ساختم سوختم از داغ نا پیدای دل همچو موجم یک نفس آرام...روزی دل من که تهی بود و غریب از شهر سکوت به دیار تو رسید – اردلان سرفراز
روزی دل من که تهی بود و غریب از شهر سکوت به دیار تو رسید در شهر صدا که پر از زمزمه بود تنها دل من قصه ی مهر تو شنید...گفتم ای سلطان خوبان رحم کن بر این غریب – حافظ شیرازی
گفتم ای سلطان خوبان رحم کن بر این غریب گفت در دنبال دل ره گم کند مسکین غریب گفتمش مگذر زمانی گفت معذورم بدار خانه پروردی چه تاب آرد غم چندین...تک بیتی های عاشقانه صائب تبریزی، حافظ و مولانا
عشق یکرنگی تقاضا می کند این روشن است ورنه شمع آتش چرا زد همچو خود پروانه را(صائب) عشق بحریست که چون بر سر طوفان آرد دست شستن ز متاع دو جهان...پربازدیدترین مطالب
- ماه گذشته
- سه ماه گذشته
- کل
با تو به خرابات اگر گویم راز – خیام نیشابوری
326 بازدید
در خواب بدم مرا خردمندی گفت – خیام نیشابوری
170 بازدید
آینه چون نقش تو بنمود راست – نظامی گنجوی
13173 بازدید
شعر من زنم – سیمین دانشور
12060 بازدید
گر مرا ترک کنی من زغمت می سوزم – شهریار
6111 بازدید
آمدی درخواب من دیشب چه کاری داشتی – شهریار
3679 بازدید