تاریخ ارسال : ۶ اردیبهشت ۱۳۹۸ ارسال دیدگاه
صبح در خوابِ عدم بود که بیدار شدیم – صائب تبریزی
صبح در خوابِ عدم بود که بیدار شدیم
شب سیه، مست فنا بود که هشیار شدیم
پای ما نقطهصفت در گروِ دامن بود
به تماشای تو سرگشته چو پرگار شدیم
به شکار آمده بودیم ز معمورهی قدس
دانهی خال تو دیدیم، گرفتار شدیم
خانهپردازتر از سیل بهاران بودیم
لنگر انداخت خِرَد، خانهنگهدار شدیم
نرود دیدهی شبنم به شکر خواب بهار
عبث افسانهطراز دل بیدار شدیم
عالم بیخبری طرفه بهشتی بوده است
حیف و صد حیف که ما دیر خبردار شدیم
صائب از کاسهی دریوزهی ما ریزد نور
تا گدای در شه قاسم انوار شدیم
“صائب تبریزی”

بازدید: 2368 بازدید
مطالب از سراسر وب
مطالب مشابه
در خصوص شب یلدا
در خصوص شب یلدا شب یلدا یا شب چله یکی از اعیاد باستانی ایران می باشد. شب یلدا شب اول دیماه که درنیمکره شمالی طولانی ترین شب است. ایرانیان در زمان...آخر آن کجاست؟
آخر آن کجاست؟ آدمی که خودش را دوست نداشته باشد، نمیتواند دیگری را دوست بدارد. کسی که از دیگران متنفر است، چون خودش را بسیار دوست دارد نمیتواند دیگری را با...ایجاز در شعر سپید
ایجاز در شعر سپید بسم الله الرحمن الرحیم الان که بحث فرم و ساختار را در شعر سپید فارسی تمام کرده ام وارد مبحث جدیدی میشویم ( ایجاز در شعر سپید...برچسب ها
- عبید زاکانی (8)
- شعر شهریار (11)
- سیمین بهبهانی (7)
- شعر (10)
- شهریار (52)
- اشعار سعدی (20)
- مولانا (23)
- سعدی (25)
- اشعار سیمین بهبهانی (7)
- اشعار وحشی بافقی (10)
- اشعار صائب تبریزی (10)
- شعر سیمین بهبهانی (7)
- وحشی بافقی (13)
- بیدل دهلوی (11)
- صائب تبریزی (10)
- شعر سعدی (16)
- شعر صائب تبریزی (10)
- شعر وحشی بافقی (8)
- عشق (13)
- اشعار شهریار (10)
دیدگاهها بسته شدهاند.