تاریخ ارسال : ۹ بهمن ۱۳۹۷ ارسال دیدگاه
هیچکس چشم به سوی من بیمار نکرد – وحشی بافقی
هیچکس چشم به سوی من بیمار نکرد
که به جان دادن من گریه ی بسیار نکرد
که مرا در نظر آورد که از مایه ی ناز
چین بر ابرو نزد و روی بدیوار نکرد؟
هیچ سنگین دل بی رحم بغیر از تو نبود
که سرود غم من در دل او کار نکرد
روز مردم ز تو “وحشی” گله ها داشت ولی
رفت از کار زبان وی و اظهار نکرد
وحشی بافقی
بازدید: 1615 بازدید
مطالب از سراسر وب
مطالب مشابه
زیبایی شناسی هنر شعر
زیبایی شناسی هنر شعر همیشه از عبور کردن از یک مسیر و جاده یکنواخت خسته شده ام تو چطور ؟ حتی از تکرار دیدن یک کوه ،یک دشت ،یک گونه گل...اگر عشق نبود
اگر عشق نبود برخی از نوشته ها و آثار بزرگان ادب را که می خوانم از شدت علاقه گریه ام می گیرد. فقط می توانم تحسین شان بکنم. از خواندن این...مهمانی نور
مهمانی نور بنام خدا لایسنس نود ۳۲ پنجره اتاقم را باز کردم، نگاهی به آسمان انداختم، آرامش عجیبی سراپای وجودم را فرا گرفت. عمیق تر نگریستم دنیایی از زیبائی را در...دختران ایران!
دختران ایران! به نام خداوندگار گام هایت را آهسته بردار بانوی اصیل. چنان میدرخشی در میان دشت ها، لاله ها واژگونند از آن تو. چنان روییدنی از گام هایت پیداست که...برچسب ها
- شهریار (52)
- عبید زاکانی (8)
- شعر سعدی (16)
- شعر (10)
- مولانا (23)
- سعدی (25)
- سیمین بهبهانی (7)
- شعر شهریار (11)
- شعر وحشی بافقی (8)
- صائب تبریزی (10)
- شعر صائب تبریزی (10)
- اشعار صائب تبریزی (10)
- بیدل دهلوی (11)
- عشق (13)
- وحشی بافقی (13)
- اشعار سعدی (20)
- شعر سیمین بهبهانی (7)
- اشعار شهریار (10)
- اشعار وحشی بافقی (10)
- اشعار سیمین بهبهانی (7)
دیدگاهها بسته شدهاند.