تاریخ ارسال : ۲۶ مرداد ۱۳۹۹ ارسال دیدگاه
عاشقی و آنگهانی نام و ننگ – مولانا
عاشقی و آنگهانی نام و ننگ
او نشاید عشق را ده سنگ سنگ
گر ز هر چیزی بلنگی دور شو
راه دور و سنگلاخ و لنگ لنگ
مرگ اگر مرد است آید پیش من
تا کشم خوش در کنارش تنگ تنگ
من از او جانی برم بی رنگ و بو
او ز من دلقی ستاند رنگ رنگ
جور و ظلم دوست را بر جان بنه
ور نخواهی پس صلای جنگ جنگ
گر نمی خواهی تراش صیقلش
باش چون آیینه پر زنگ زنگ
دست را بر چشم خود نه گو به چشم
چشم بگشا خیره منگر دنگ دنگ
حضرت مولانا
بازدید: 1504 بازدید
مطالب از سراسر وب
مطالب مشابه
اگر عشق نبود
اگر عشق نبود برخی از نوشته ها و آثار بزرگان ادب را که می خوانم از شدت علاقه گریه ام می گیرد. فقط می توانم تحسین شان بکنم. از خواندن این...مهمانی نور
مهمانی نور بنام خدا لایسنس نود ۳۲ پنجره اتاقم را باز کردم، نگاهی به آسمان انداختم، آرامش عجیبی سراپای وجودم را فرا گرفت. عمیق تر نگریستم دنیایی از زیبائی را در...دختران ایران!
دختران ایران! به نام خداوندگار گام هایت را آهسته بردار بانوی اصیل. چنان میدرخشی در میان دشت ها، لاله ها واژگونند از آن تو. چنان روییدنی از گام هایت پیداست که...برچسب ها
- وحشی بافقی (13)
- شعر (10)
- اشعار وحشی بافقی (10)
- اشعار صائب تبریزی (10)
- شعر سیمین بهبهانی (7)
- اشعار شهریار (10)
- اشعار سیمین بهبهانی (7)
- شعر صائب تبریزی (10)
- سیمین بهبهانی (7)
- شعر سعدی (16)
- شعر وحشی بافقی (8)
- اشعار سعدی (20)
- شهریار (52)
- عشق (13)
- سعدی (25)
- عبید زاکانی (8)
- مولانا (23)
- بیدل دهلوی (11)
- صائب تبریزی (10)
- شعر شهریار (11)
دیدگاهها بسته شدهاند.