نفشه زلف من ای سر و قد نسرین تن – رهی معیری
نفشه زلف من ای سر و قد نسرین تن
که نیست چون سر زلف بنفشه و سوسن
بنفشه زی تو فرستادم و خجل ماندم
که گل کسی نفرستد بهدیه زی گلشن
بنفشه گرچه دلاویز و عنبر آمیز است
خجل شود بر آن زلف همچو مشک ختن
چو گیسوی تو ندارد بنفشه حلقه و تاب
چو طره تو ندارد بنفشه چین و شکن
گل و بنفشه چو زلف و رخت به رنگ و به بوی
کجاست ای رخ و زلفت گل و بنفشه من
به جعد آن نکند کاروان دل منزل
به شاخ این نکند شاهباز جان مسکن
بنفشه در بر مویت فکنده سر درجیب
گل از نظاره رویت دریده پیراهن
که عارض تو بود از شکوفه یک خروار
که طره تو بود از بنفشه یک خرمن
بنفشه سایه ز خورشید افکند بر خاک
بنفشه تو به خورشید گشته سایه فکن
ترا به حسن و طراوت جز این نیارم گفت
که از زمانه بهاری و از بهار چمن
نهفته آهن در سنگ خاره است ترا
درون سینه چونگل دلی است از آهن
اگر چه پیش دو زلفت بنفشه بی قدراست
بسان قطره به دریا و سبزه در گلشن
بنفشه های مرا قدر دان که بوده شبی
بیاد موی تو مهمان آب دیده من
بنفشه های من از من ترا پیام آرند
تو گوش باش چو گل تا کند بنفشه سخن
که ای شکسته بهای بنفشه از سر زلف
دل رهی را چون زلف خویشتن مشکن
مطالب از سراسر وب
مطالب مشابه
«تولدت مبارک»
به نام عشق، به نام خدا، به نام سرور شکفته شد دل من اندر این طلوع حضور دوباره عطر تو پیچیده در هوای دلم چو صبح تازه، چو لبخند خالق مَه...سفر بخیر…(در سوگ پدر)
یاری نکرد بختم و دیر آمدم بَرَت خوابیده بود راحت و آرام پیکرت قسمت نشد ببینمت افسوس قبلِ من دستِ اجل رسید و تُهی کرد ساغرت اکنون سیاهپوشِ تو هستند بچّهها...اشعارکوتاه”
اشعار کوتاه خاموش است بی تو جهانم به آتش سپردم تا بسوزاند رویای نبودنت را در کوچهی تنهایی #رویااحمدی(آلما) #چامک بایدگریخت از هجوم درد دراین وارونهی روزگار خفه میشود رویای زندگی...برچسب ها
- شهریار (52)
- شعر سعدی (16)
- اشعار صائب تبریزی (10)
- اشعار سیمین بهبهانی (7)
- بیدل دهلوی (11)
- سیمین بهبهانی (7)
- اشعار وحشی بافقی (10)
- عبید زاکانی (8)
- وحشی بافقی (13)
- عشق (13)
- شعر سیمین بهبهانی (7)
- شعر (10)
- شعر صائب تبریزی (10)
- مولانا (23)
- صائب تبریزی (10)
- سعدی (25)
- اشعار شهریار (10)
- شعر وحشی بافقی (8)
- شعر شهریار (11)
- اشعار سعدی (20)

دیدگاهها بسته شدهاند.