تاریخ ارسال : ۱۱ اسفند ۱۳۹۹ ارسال دیدگاه
گل ناز پرپر من ، آخرین همسفر من – اردلان سرفراز
گل ناز پرپر من ، آخرین همسفر من
جای لب های قشنگت ، مونده روی دفتر من
ای که شعر تلخ اشکات ، قصه ی غربت من بود
عینهو نفس کشیدن ، دیدنت عادت من بود
تو یه حرف تازه بودی واسه من ، قصه ی دو نیمه و یکی شدن
تو به عشق یه معنی تازه دادی ، طپش یه قلب و گرمای دو تن
میون دفتر شعرام ، به تن سفید هر برگ
با همون خط قشنگت ، تو نوشتی “یا تو یا مرگ”
ای رفیق نیمه راهم ، می دونم که تو نمردی
ولی وقتی رفتی انگار ، پیش چشمام جون سپردی
گل ناز پرپرم ، ای همدرد . . . . به نبودنت باید عادت کرد !
از : اردلان سرفراز
بازدید: 1311 بازدید
مطالب از سراسر وب
مطالب مشابه
زیبایی شناسی هنر شعر
زیبایی شناسی هنر شعر همیشه از عبور کردن از یک مسیر و جاده یکنواخت خسته شده ام تو چطور ؟ حتی از تکرار دیدن یک کوه ،یک دشت ،یک گونه گل...اگر عشق نبود
اگر عشق نبود برخی از نوشته ها و آثار بزرگان ادب را که می خوانم از شدت علاقه گریه ام می گیرد. فقط می توانم تحسین شان بکنم. از خواندن این...مهمانی نور
مهمانی نور بنام خدا لایسنس نود ۳۲ پنجره اتاقم را باز کردم، نگاهی به آسمان انداختم، آرامش عجیبی سراپای وجودم را فرا گرفت. عمیق تر نگریستم دنیایی از زیبائی را در...دختران ایران!
دختران ایران! به نام خداوندگار گام هایت را آهسته بردار بانوی اصیل. چنان میدرخشی در میان دشت ها، لاله ها واژگونند از آن تو. چنان روییدنی از گام هایت پیداست که...برچسب ها
- صائب تبریزی (10)
- سعدی (25)
- وحشی بافقی (13)
- سیمین بهبهانی (7)
- بیدل دهلوی (11)
- عبید زاکانی (8)
- اشعار سعدی (20)
- مولانا (23)
- شعر صائب تبریزی (10)
- شعر (10)
- عشق (13)
- اشعار وحشی بافقی (10)
- شعر سعدی (16)
- شهریار (52)
- اشعار سیمین بهبهانی (7)
- اشعار شهریار (10)
- شعر شهریار (11)
- شعر وحشی بافقی (8)
- اشعار صائب تبریزی (10)
- شعر سیمین بهبهانی (7)
دیدگاهها بسته شدهاند.