تاریخ ارسال : ۱۷ مهر ۱۴۰۴ ارسال دیدگاه
غایت حسن
غایت حسن
می خواهم از آن دلبر محبوب بگیرم…
دستی که دهد یک حسِ مرغوب بگیرم
ای کاش برایم بنویسی چه بگیرم!…
یک بار هم از دست تو مکتوب بگیرم!؟
ای یاد تو آشفتگی حال خرابم
تا چند درین سینه ام آشوب بگیرم؟
من نیستم از نسل رسولان، چه توقّع؟
تا کی به بغل صبرِ تو ایوب بگیرم
چون مهر پسر در دل آن رستم پیروز
در برد خودم هم سر مغلوب بگیرم ؟!
وقتی که دو دستت به من دلشده خرید بک لینک شد باز
گفتم که سراغ از لب مصلوب بگیرم
ای غایت هر دلکشی و حسن و لطافت
بگذار که دستان تو را خوب بگیرم
#نسرین_حسینی
بازدید: 245 بازدید
مطالب از سراسر وب
مطالب مشابه
شاعر که باشی
شاعر که باشی سارتر می گفت: هر چقدر که بدانی بیشتر زجر می کشی( به ویژه که بدانی و نتوانی حال آنکه دانستن هم خود اراده ای می خواهد ) .خب...صلابت کوهستان (پارت پنجم)
صلابت کوهستان (پارت پنجم) پارت پنجم: بازگشت به دامن زمین مرد پس از لحظاتی طولانی بر قله، آهسته برخاست. نور خورشید اکنون آنقدر گرم شده بود که برفهای کنار سنگها قطرهقطره...تو برای منی؛ حتی اگر نگویم
تو برای منی؛ حتی اگر نگویم عزیزکم… با چه زبانی باید بگویم که تو برای منی؟ قهر کنم؟ حرف بزنم؟ شعر بگویم؟ یا شاید دلت میخواهد فریاد بزنم و جهانی را...برچسب ها
- اشعار وحشی بافقی (10)
- وحشی بافقی (13)
- اشعار صائب تبریزی (10)
- بیدل دهلوی (11)
- عشق (13)
- شعر صائب تبریزی (10)
- صائب تبریزی (10)
- سیمین بهبهانی (7)
- عبید زاکانی (8)
- شعر شهریار (11)
- مولانا (23)
- شعر سیمین بهبهانی (7)
- شعر وحشی بافقی (8)
- اشعار سیمین بهبهانی (7)
- اشعار شهریار (10)
- شعر (10)
- شهریار (52)
- اشعار سعدی (20)
- سعدی (25)
- شعر سعدی (16)
دیدگاهها بسته شدهاند.