تاریخ ارسال : ۲۴ مهر ۱۴۰۴ ارسال دیدگاه
بُتپرست
با تو دلم چه بیخبر از هر چه هست بود
از بس که مستِ بادهیِ جامِ الست بود
دل اعتنا به خرید بک لینک دائمی ماهِ فروزان نداشت هیچ
پیشِ فروغِ رویِ تو، مَه بس که پست بود
بویِ تو را خمار نه کم بود جان و دل
چشمت به فتحِ قلعهیِ دل چیره دست بود
روحم خمارِ دلکَشیِ عِطرِ جانفزات
جانم اسیر عشق تو بی بند و بست بود
در قبض و بسط، قلبِ من از فرطِ صَحو و سُکر
مانند آن که از خود و عالَم گسست، بود
هر آن که را که دل به تو میبست، مثل من
همدم نه جز غمی که به دل مینشست بود؟
بت گشتیام، خودت که بگویند بعدِ من
این کفرپیشه تا به ابد بت پرست بود
عزمِ تو جزم، گفته شود بعدِ مرگ من
این خود همان که جز به تو دل مینبست بود؟
غیر از تویی که صیدِ تو گردیده بود دل
کس را مگر به روی زمین نازِ شست بود؟
پابستِ عشقِ رویِ تو بودم ولی دریغ
فرجامِ عشقِ من به تو جانا شکست بود
بازدید: 181 بازدید
مطالب از سراسر وب
مطالب مشابه
دختران ایران!
دختران ایران! به نام خداوندگار گام هایت را آهسته بردار بانوی اصیل. چنان میدرخشی در میان دشت ها، لاله ها واژگونند از آن تو. چنان روییدنی از گام هایت پیداست که...شاعر که باشی
شاعر که باشی سارتر می گفت: هر چقدر که بدانی بیشتر زجر می کشی( به ویژه که بدانی و نتوانی حال آنکه دانستن هم خود اراده ای می خواهد ) .خب...صلابت کوهستان (پارت پنجم)
صلابت کوهستان (پارت پنجم) پارت پنجم: بازگشت به دامن زمین مرد پس از لحظاتی طولانی بر قله، آهسته برخاست. نور خورشید اکنون آنقدر گرم شده بود که برفهای کنار سنگها قطرهقطره...برچسب ها
- سیمین بهبهانی (7)
- سعدی (25)
- شعر وحشی بافقی (8)
- مولانا (23)
- شعر (10)
- شعر شهریار (11)
- اشعار صائب تبریزی (10)
- بیدل دهلوی (11)
- اشعار سیمین بهبهانی (7)
- اشعار شهریار (10)
- شعر صائب تبریزی (10)
- صائب تبریزی (10)
- شعر سعدی (16)
- اشعار وحشی بافقی (10)
- اشعار سعدی (20)
- عشق (13)
- شعر سیمین بهبهانی (7)
- شهریار (52)
- عبید زاکانی (8)
- وحشی بافقی (13)
دیدگاهها بسته شدهاند.