تاریخ ارسال : ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۸ ارسال دیدگاه
امیدوار چنانم که کار بسته برآید – سعدی
امیدوار چنانم که کار بسته برآید
وصال چون به سر آمد فراق هم به سر آید
من از تو سیر نگردم و گر ترش کنی ابرو
جواب تلخ ز شیرین مقابل شکر آید
به رغم دشمنم ای دوست سایهای به سر آور
که موش کور نخواهد که آفتاب برآید

گلم ز دست به دربرد روزگار مخالف
امید هست که خارم ز پای هم به درآید
گرم حیات بماند نماند این غم و حسرت
و گر نمیرد بلبل درخت گل به بر آید
ز بس که در نظر آمد خیال روی تو ما را
چنان شدم که به جهدم خیال در نظر آید
هزار قرعه به نامت زدیم و بازنگشتی
ندانم آیت رحمت به طالع که برآید
ضرورتست که روزی به کوه رفته ز دستت
چنان بگرید سعدی که آب تا کمر آید
بازدید: 2335 بازدید
مطالب از سراسر وب
مطالب مشابه
در خصوص شب یلدا
در خصوص شب یلدا شب یلدا یا شب چله یکی از اعیاد باستانی ایران می باشد. شب یلدا شب اول دیماه که درنیمکره شمالی طولانی ترین شب است. ایرانیان در زمان...آخر آن کجاست؟
آخر آن کجاست؟ آدمی که خودش را دوست نداشته باشد، نمیتواند دیگری را دوست بدارد. کسی که از دیگران متنفر است، چون خودش را بسیار دوست دارد نمیتواند دیگری را با...ایجاز در شعر سپید
ایجاز در شعر سپید بسم الله الرحمن الرحیم الان که بحث فرم و ساختار را در شعر سپید فارسی تمام کرده ام وارد مبحث جدیدی میشویم ( ایجاز در شعر سپید...برچسب ها
- اشعار سعدی (20)
- اشعار صائب تبریزی (10)
- اشعار وحشی بافقی (10)
- شعر صائب تبریزی (10)
- بیدل دهلوی (11)
- مولانا (23)
- شعر وحشی بافقی (8)
- اشعار شهریار (10)
- شعر سیمین بهبهانی (7)
- شعر سعدی (16)
- شهریار (52)
- عبید زاکانی (8)
- سعدی (25)
- شعر (10)
- سیمین بهبهانی (7)
- وحشی بافقی (13)
- اشعار سیمین بهبهانی (7)
- شعر شهریار (11)
- عشق (13)
- صائب تبریزی (10)
دیدگاهها بسته شدهاند.