تاریخ ارسال : ۹ خرداد ۱۳۹۸ ارسال دیدگاه
شورش بلبلان سحر باشد – سعدی
شورش بلبلان سحر باشد
خفته از صبح بیخبر باشد
تیرباران عشق خوبان را
دل شوریدگان سپر باشد
عاشقان کشتگان معشوقند
هر که زندست در خطر باشد
همه عالم جمال طلعت اوست
تا که را چشم این نظر باشد
کس ندانم که دل بدو ندهد
مگر آن کس که بی بصر باشد
آدمی را که خارکی در پای
نرود طرفه جانور باشد
گو ترش روی باش و تلخ سخن
زهر شیرین لبان شکر باشد
عاقلان از بلا بپرهیزند
مذهب عاشقان دگر باشد
پای رفتن نماند سعدی را
مرغ عاشق بریده پر باشد

بازدید: 1993 بازدید
مطالب از سراسر وب
مطالب مشابه
مهمانی نور
مهمانی نور بنام خدا لایسنس نود ۳۲ پنجره اتاقم را باز کردم، نگاهی به آسمان انداختم، آرامش عجیبی سراپای وجودم را فرا گرفت. عمیق تر نگریستم دنیایی از زیبائی را در...دختران ایران!
دختران ایران! به نام خداوندگار گام هایت را آهسته بردار بانوی اصیل. چنان میدرخشی در میان دشت ها، لاله ها واژگونند از آن تو. چنان روییدنی از گام هایت پیداست که...شاعر که باشی
شاعر که باشی سارتر می گفت: هر چقدر که بدانی بیشتر زجر می کشی( به ویژه که بدانی و نتوانی حال آنکه دانستن هم خود اراده ای می خواهد ) .خب...برچسب ها
- سیمین بهبهانی (7)
- اشعار شهریار (10)
- اشعار سیمین بهبهانی (7)
- اشعار وحشی بافقی (10)
- شعر سعدی (16)
- شعر صائب تبریزی (10)
- شعر (10)
- عبید زاکانی (8)
- شعر وحشی بافقی (8)
- شعر شهریار (11)
- سعدی (25)
- مولانا (23)
- عشق (13)
- بیدل دهلوی (11)
- شهریار (52)
- شعر سیمین بهبهانی (7)
- وحشی بافقی (13)
- صائب تبریزی (10)
- اشعار سعدی (20)
- اشعار صائب تبریزی (10)
دیدگاهها بسته شدهاند.