تاریخ ارسال : ۱۸ تیر ۱۳۹۸ ارسال دیدگاه
دگر آن شبست امشب که ز پی سحر ندارد – وحشی بافقی
دگر آن شبست امشب که ز پی سحر ندارد
من و باز آن دعاها که یکی اثر ندارد
من و زخم تیز دستی که زد آنچنان به تیغم
که سرم فتاده برخاک و تنم خبر ندارد
همه زهر خورده پیکان خورم و رطب شمارم
چه کنم که نخل حرمان به از این ثمر ندارد
ز لبی چنان که بارد شکرش ز شکرستان
همه زهر دارد اما چه کند شکر ندارد
به هوای باغ مرغان همه بالها گشاده
به شکنج دام مرغی چه کند که پر ندارد
بکش و بسوز و بگذر منگر به این که عاشق
بجز این که مهر ورزد گنهی دگر ندارد
می وصل نیست وحشی به خمار هجر خو کن
که شراب ناامیدی غم درد سر ندارد.

“وحشی بافقی”
بازدید: 1935 بازدید
مطالب از سراسر وب
مطالب مشابه
صلابت کوهستان (پارت پنجم)
صلابت کوهستان (پارت پنجم) پارت پنجم: بازگشت به دامن زمین مرد پس از لحظاتی طولانی بر قله، آهسته برخاست. نور خورشید اکنون آنقدر گرم شده بود که برفهای کنار سنگها قطرهقطره...تو برای منی؛ حتی اگر نگویم
تو برای منی؛ حتی اگر نگویم عزیزکم… با چه زبانی باید بگویم که تو برای منی؟ قهر کنم؟ حرف بزنم؟ شعر بگویم؟ یا شاید دلت میخواهد فریاد بزنم و جهانی را...در آغوش واقعیت
در آغوش واقعیت بعد از مدتها یکدیگر را دیدیم. بله، آری… این پنجرهی مجازی فاصله را کم میکرد، ولی حضوری حرف زدن و ملاقات کردن چیز دیگری بود 🙂 بعد از...تاسیان دل تسکین الله
تاسیان دل تسکین الله در خلقت انسان مانده ام که چگونه می تواند رنج و غم بسیاری را تحمل کند. این چه قدرتی است که یک انسان دارد قلبی کوچک و...🧠 چطور گوگل بک لینک طبیعی و خریداریشده را تشخیص میدهد؟
جستجو برای راهحلهای طبیعی و کمهزینه برای حفظ سلامتی و بهبود بیماریها، همواره یکی از دغدغههای اصلی کاربران بوده است. این تمایل عمومی به سمت طب سنتی و روشهای طبیعی، باعث...برچسب ها
- وحشی بافقی (13)
- اشعار وحشی بافقی (10)
- اشعار شهریار (10)
- مولانا (23)
- عبید زاکانی (8)
- شعر (10)
- شعر صائب تبریزی (10)
- شعر وحشی بافقی (8)
- بیدل دهلوی (11)
- صائب تبریزی (10)
- سیمین بهبهانی (7)
- شعر سعدی (16)
- سعدی (25)
- شعر شهریار (11)
- اشعار سیمین بهبهانی (7)
- اشعار صائب تبریزی (10)
- شهریار (52)
- اشعار سعدی (20)
- عشق (13)
- شعر سیمین بهبهانی (7)

دیدگاهها بسته شدهاند.