تاریخ ارسال : ۲ بهمن ۱۳۹۷ ارسال دیدگاه
باز این چه شورش است که در خلق عالم است – محتشم کاشانی
محتشم کاشانی
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین
بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است
این صبح تیره باز دمید از کجا کزو
کار جهان و خلق جهان جمله در هم است
گویا طلوع میکند از مغرب آفتاب
کاشوب در تمامی ذرات عالم است
گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست
این رستخیز عام که نامش محرم است
در بارگاه قدس که جای ملال نیست
سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است
جن و ملک بر آدمیان نوحه میکنند
گویا عزای اشرف اولاد آدم است
بازدید: 1503 بازدید
مطالب از سراسر وب
مطالب مشابه
شاعر که باشی
شاعر که باشی سارتر می گفت: هر چقدر که بدانی بیشتر زجر می کشی( به ویژه که بدانی و نتوانی حال آنکه دانستن هم خود اراده ای می خواهد ) .خب...صلابت کوهستان (پارت پنجم)
صلابت کوهستان (پارت پنجم) پارت پنجم: بازگشت به دامن زمین مرد پس از لحظاتی طولانی بر قله، آهسته برخاست. نور خورشید اکنون آنقدر گرم شده بود که برفهای کنار سنگها قطرهقطره...تو برای منی؛ حتی اگر نگویم
تو برای منی؛ حتی اگر نگویم عزیزکم… با چه زبانی باید بگویم که تو برای منی؟ قهر کنم؟ حرف بزنم؟ شعر بگویم؟ یا شاید دلت میخواهد فریاد بزنم و جهانی را...در آغوش واقعیت
در آغوش واقعیت بعد از مدتها یکدیگر را دیدیم. بله، آری… این پنجرهی مجازی فاصله را کم میکرد، ولی حضوری حرف زدن و ملاقات کردن چیز دیگری بود 🙂 بعد از...برچسب ها
- اشعار صائب تبریزی (10)
- شعر سیمین بهبهانی (7)
- اشعار وحشی بافقی (10)
- شعر سعدی (16)
- سعدی (25)
- اشعار سیمین بهبهانی (7)
- شعر وحشی بافقی (8)
- سیمین بهبهانی (7)
- شعر صائب تبریزی (10)
- شعر شهریار (11)
- مولانا (23)
- شعر (10)
- اشعار شهریار (10)
- وحشی بافقی (13)
- عشق (13)
- اشعار سعدی (20)
- عبید زاکانی (8)
- شهریار (52)
- بیدل دهلوی (11)
- صائب تبریزی (10)
دیدگاهها بسته شدهاند.