هرچند دخمه را بسیار، خاموش و کور می بینم – سیمین بهبهانی
سیمین بهبهانی :
هرچند دخمه را بسیار، خاموش و کور می بینم
در انتهای دالانش، یک نقطهٔ نور می بینم
هرچند پیش رو دیوار، بسته ست راه بر دیدار
در جای جای ویرانش، راه عبور می بینم
هرچند شب دراز آهنگ، نالین زمین و بالین سنگ
در انتظار روزی خوش، دل را صبور می بینم
تن کم توان و سر پردرد، پایم ضعیف و دستم سرد
در سینه لیک غوغایی، از عشق و شور می بینم
گر غول در شگفت از من، پاس گذر گرفت از من
با چشم دل عزیزان را، از راه دور می بینم
من کاج آهنین ریشه، هرگز مبادم اندیشه
برخاک خود اگر موجی، از مار و مور می بینم
طوفان چو در من آویزد، ناکام و خسته بگریزد
از من هراس و پروایی ، در این شرور می بینم
هر جا خلافی افتاده است، جای حضور فریاد است
من رمز کامیابی را، در این حضور می بینم
هشتاد و اند من، با من، گوید خروش بس کن زن
گویم خموش بودن را، تنها به گور می بینم
سیمین بهبهانی

سیمین بهبهانی
مطالب از سراسر وب
مطالب مشابه
مهمانی نور
مهمانی نور بنام خدا لایسنس نود ۳۲ پنجره اتاقم را باز کردم، نگاهی به آسمان انداختم، آرامش عجیبی سراپای وجودم را فرا گرفت. عمیق تر نگریستم دنیایی از زیبائی را در...دختران ایران!
دختران ایران! به نام خداوندگار گام هایت را آهسته بردار بانوی اصیل. چنان میدرخشی در میان دشت ها، لاله ها واژگونند از آن تو. چنان روییدنی از گام هایت پیداست که...شاعر که باشی
شاعر که باشی سارتر می گفت: هر چقدر که بدانی بیشتر زجر می کشی( به ویژه که بدانی و نتوانی حال آنکه دانستن هم خود اراده ای می خواهد ) .خب...برچسب ها
- اشعار صائب تبریزی (10)
- شعر وحشی بافقی (8)
- شعر شهریار (11)
- وحشی بافقی (13)
- عبید زاکانی (8)
- سعدی (25)
- سیمین بهبهانی (7)
- اشعار شهریار (10)
- اشعار وحشی بافقی (10)
- مولانا (23)
- شهریار (52)
- شعر سعدی (16)
- بیدل دهلوی (11)
- شعر صائب تبریزی (10)
- عشق (13)
- شعر سیمین بهبهانی (7)
- شعر (10)
- اشعار سعدی (20)
- اشعار سیمین بهبهانی (7)
- صائب تبریزی (10)
دیدگاهها بسته شدهاند.