تاریخ ارسال : ۲۶ مهر ۱۳۹۹ ارسال دیدگاه
شعر معروف که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها – حافظ شیرازی
الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها
به بوی نافهای کاخر صبا زان طره بگشاید
ز تاب جعد مشکینش چه خون افتاد در دلها
مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم
جرس فریاد میدارد که بربندید محملها
به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید
که سالک بیخبر نبود ز راه و رسم منزلها
شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل
کجا دانند حال ما سبکباران ساحلها
همه کارم ز خود کامی به بدنامی کشید آخر
نهان کی ماند آن رازی کز او سازند محفلها
حضوری گر همیخواهی از او غایب مشو حافظ
متی ما تلق من تهوی دع الدنیا و اهملها
حافظ شیرازی
بازدید: 1430 بازدید
مطالب از سراسر وب
مطالب مشابه
برای شاعری که بی خبر رفت
برای شاعری که بی خبر رفت امروز متاسفانه خبری شنیدم که اشکم جاری کرد و روح و روانم را آزرد خبر فوت عزیز شاعری که حکم استادی را داشت و خصوصا...خانه درتاریکی
خانه درتاریکی خانه درتاریکی هواپیماهای غولپیکر با فاصلهای کم از پشتبام خانهشان پرواز میکردند و هر بار، تمام سازهٔ لرزان را به رعشه میانداختند. آرمان روی تختخواب فلزی کهنه دراز کشیده...پلکان هستی
پلکان هستی و چون تیغ گلی بیازاردت؛ حکم هشداری دارد از برای تعمیر مانیتور در تهران تو؛ چونان برخاستن ناگهانی از خوابی گران! می دانی که خار و تیغ را نیز...برچسب ها
- شهریار (52)
- سیمین بهبهانی (7)
- شعر (10)
- عبید زاکانی (8)
- بیدل دهلوی (11)
- شعر سیمین بهبهانی (7)
- اشعار شهریار (10)
- شعر صائب تبریزی (10)
- سعدی (25)
- عشق (13)
- وحشی بافقی (13)
- اشعار سیمین بهبهانی (7)
- شعر وحشی بافقی (8)
- مولانا (23)
- شعر شهریار (11)
- اشعار وحشی بافقی (10)
- شعر سعدی (16)
- اشعار صائب تبریزی (10)
- صائب تبریزی (10)
- اشعار سعدی (20)
دیدگاهها بسته شدهاند.