يه روز غروب، توی کوچه ها بارون می اومد، چيک چيک، صدای گريه ناودون می اومد – اردلان سرفراز
يه روز غروب، توی کوچه ها بارون می اومد، چيک چيک، صدای گريه ناودون می اومد
بارون دونه دونه، از هر سو روون بود، مرغ خسته اون شب کنج آشيون بود
هنوز اون روز فراموشم نمی شه، که با دست قشنگت روی شيشه
کشيدی عکس قلبی و نوشتی، واسه امروز و فردا و هميشه
يه روز رفتی، همون روز زمستون، تنها موندم، نشستم زير بارون
مثل خورشيد که توی ابرا می ميره، رفتی تا باز دلم از غم بگيره
مثل خورشيد که توی ابرا می ميره، رفتی تا باز دلم از غم بگيره
هنوز اون روز فراموشم نمی شه، که با دست قشنگت روی شيشه
کشيدی عکس قلبی و نوشتی، واسه امروز و فردا و هميشه
يه روز غروب، توی کوچه ها بارون می اومد، چيک چيک، صدای گريه ناودون می اومد
بارون دونه دونه، از هر سو روون بود، مرغ خسته اون شب کنج آشيون بود
هنوز اون روز فراموشم نمی شه، که با دست قشنگت روی شيشه
کشيدی عکس قلبی و نوشتی، واسه امروز و فردا و هميشه
از اردلان سرفراز
مطالب از سراسر وب
مطالب مشابه
به بچه های تو و من وقتی یه روز بزرگ شدن – اردلان سرفراز
به بچه های تو و من وقتی یه روز بزرگ شدن فردا که میخوان بدونن کجا به دنیا اومدن بگو جوابمون چیه حرفه حسابمون چیه تکلیفه اون خونه ای که شده...شعر معروف عجب بیهوده تکراریست دنیا – اردلان سرفراز
دلم تنگ است دلم می سوزد از باغی که میسوزد نه دیداری نه بیداری نه دستی از سر یاری مرا آشفته می دارد چنین آشفته بازاری تمام عمر بستیم و شکستیم...عشق لالایی بارون تو شباست – اردلان سرفراز
عشق لالایی بارون تو شباست نم نمه بارون پشت شیشه هاست لحظه شبنم و برگ گل یاس لحظه رهاییه پرنده هاست تو خود عشقی که همزاد منی تو سکوت منو فریاد...من از صدای گریه تو به غربت بارون رسیدم – اردلان سرفراز
من از صدای گریه تو به غربت بارون رسیدم تو چشات باغ بارون زده دیدم… چشم تو همرنگ یه باغه تو غربت غروب پاییز مثل من از یه درد کهنه لبریز…...ای که شعر تلخ چشمات / قصه ی غربت من بود – اردلان سرفراز
ای که شعر تلخ چشمات / قصه ی غربت من بود عینهو نفس کشیدن / دیدنت عادت من بود میون دفتر شعرام / رو تن سپید هر برگ با همون خط...پربازدیدترین مطالب
- ماه گذشته
- سه ماه گذشته
- کل