تاریخ ارسال : ۱۱ مرداد ۱۳۹۸ ارسال دیدگاه
خوشا کسی که زعشقش دمی رهائی نیست – عبید زاکانی
خوشا کسی که زعشقش دمی رهائی نیست
غمش ز رندی و میلش به پارسائی نیست
دل رمیدهی شوریدگان رسوائی
شکستهایست که در بند مومیائی نیست
ز فکر دنیی و عقبی فراغتی دارد
خداشناس که با خلقش آشنائی نیست
غلام همت درویش قانعم کو را
سر بزرگی و سودای پادشاهی نیست
مراد خود مطلب هر زمان ز حضرت حق
که بر در کرمش حاجت گدائی نیست
به کنج عزلت از آنروی گشتهام خرسند
که دیگرم هوس صحبت ریائی نیست
قلندریست مجرد عبید زاکانی
حریف خواجگی و مرد کدخدائی نیست
عبید زاکانی

بازدید: 1483 بازدید
مطالب از سراسر وب
مطالب مشابه
شاعر که باشی
شاعر که باشی سارتر می گفت: هر چقدر که بدانی بیشتر زجر می کشی( به ویژه که بدانی و نتوانی حال آنکه دانستن هم خود اراده ای می خواهد ) .خب...صلابت کوهستان (پارت پنجم)
صلابت کوهستان (پارت پنجم) پارت پنجم: بازگشت به دامن زمین مرد پس از لحظاتی طولانی بر قله، آهسته برخاست. نور خورشید اکنون آنقدر گرم شده بود که برفهای کنار سنگها قطرهقطره...تو برای منی؛ حتی اگر نگویم
تو برای منی؛ حتی اگر نگویم عزیزکم… با چه زبانی باید بگویم که تو برای منی؟ قهر کنم؟ حرف بزنم؟ شعر بگویم؟ یا شاید دلت میخواهد فریاد بزنم و جهانی را...در آغوش واقعیت
در آغوش واقعیت بعد از مدتها یکدیگر را دیدیم. بله، آری… این پنجرهی مجازی فاصله را کم میکرد، ولی حضوری حرف زدن و ملاقات کردن چیز دیگری بود 🙂 بعد از...برچسب ها
- شهریار (52)
- اشعار سعدی (20)
- شعر سعدی (16)
- اشعار شهریار (10)
- سیمین بهبهانی (7)
- شعر صائب تبریزی (10)
- اشعار وحشی بافقی (10)
- صائب تبریزی (10)
- شعر وحشی بافقی (8)
- اشعار صائب تبریزی (10)
- مولانا (23)
- سعدی (25)
- اشعار سیمین بهبهانی (7)
- شعر شهریار (11)
- عبید زاکانی (8)
- عشق (13)
- شعر سیمین بهبهانی (7)
- شعر (10)
- وحشی بافقی (13)
- بیدل دهلوی (11)
دیدگاهها بسته شدهاند.