تاریخ ارسال : ۲۰ آذر ۱۳۹۹ ارسال دیدگاه
از آمدنم نبود گردون را سود – خیام نیشابوری
از آمدنم نبود گردون را سود،
وز رفتن من جاه و جلالش نفزود؛
وز هیچکسی نیز دو گوشم نشنود،
کاین آمدن و رفتنم از بهر چه بود!
خیام نیشابوری
ای دل تو به ادراکِ معمّا نرسی،
در نکتهٔ زیرکانِ دانا نرسی؛
اینجا ز می و جام بهشتی میساز،
کانجا که بهشت است رسی یا نرسی
خیام نیشابوری
بازدید: 1422 بازدید
مطالب از سراسر وب
مطالب مشابه
مهمانی نور
مهمانی نور بنام خدا لایسنس نود ۳۲ پنجره اتاقم را باز کردم، نگاهی به آسمان انداختم، آرامش عجیبی سراپای وجودم را فرا گرفت. عمیق تر نگریستم دنیایی از زیبائی را در...دختران ایران!
دختران ایران! به نام خداوندگار گام هایت را آهسته بردار بانوی اصیل. چنان میدرخشی در میان دشت ها، لاله ها واژگونند از آن تو. چنان روییدنی از گام هایت پیداست که...شاعر که باشی
شاعر که باشی سارتر می گفت: هر چقدر که بدانی بیشتر زجر می کشی( به ویژه که بدانی و نتوانی حال آنکه دانستن هم خود اراده ای می خواهد ) .خب...برچسب ها
- عشق (13)
- اشعار صائب تبریزی (10)
- مولانا (23)
- صائب تبریزی (10)
- اشعار شهریار (10)
- شعر (10)
- سعدی (25)
- اشعار سعدی (20)
- اشعار سیمین بهبهانی (7)
- وحشی بافقی (13)
- شعر شهریار (11)
- شهریار (52)
- بیدل دهلوی (11)
- عبید زاکانی (8)
- سیمین بهبهانی (7)
- شعر صائب تبریزی (10)
- شعر سعدی (16)
- شعر سیمین بهبهانی (7)
- شعر وحشی بافقی (8)
- اشعار وحشی بافقی (10)
دیدگاهها بسته شدهاند.