تاریخ ارسال : ۱۱ تیر ۱۳۹۸ ارسال دیدگاه
شوریده کرد شیوهی آن نازنین مرا – عبید زاکانی
شوریده کرد
شوریده کرد شیوهی آن نازنین مرا
عشقش خلاص داد ز دنیا و دین مرا
غم همنشین من شد و من همنشین غم
تا خود چها رسد ز چنین همنشین مرا
زینسان که آتش دل من شعله میزند
تا کی بسوزد این نفس آتشین مرا
ای دوستان نمیدهد آن زلف بیقرار
تا یکزمان قرار بود بر زمین مرا
از دور دیدمش خردم گفت دور از او
دیوانه میکند خرد دوربین مرا
گر سایه بر سرم فکند زلف او دمی
خورشید بنده گردد و مه خوشهچین مرا
تا چون عبید بر سر کویش مجاورم
هیچ التفات نیست به خلد برین مرا
عبید زاکانی

بازدید: 1777 بازدید
مطالب از سراسر وب
مطالب مشابه
مهمانی نور
مهمانی نور بنام خدا لایسنس نود ۳۲ پنجره اتاقم را باز کردم، نگاهی به آسمان انداختم، آرامش عجیبی سراپای وجودم را فرا گرفت. عمیق تر نگریستم دنیایی از زیبائی را در...دختران ایران!
دختران ایران! به نام خداوندگار گام هایت را آهسته بردار بانوی اصیل. چنان میدرخشی در میان دشت ها، لاله ها واژگونند از آن تو. چنان روییدنی از گام هایت پیداست که...شاعر که باشی
شاعر که باشی سارتر می گفت: هر چقدر که بدانی بیشتر زجر می کشی( به ویژه که بدانی و نتوانی حال آنکه دانستن هم خود اراده ای می خواهد ) .خب...برچسب ها
- شعر صائب تبریزی (10)
- شعر (10)
- عبید زاکانی (8)
- سعدی (25)
- شعر سیمین بهبهانی (7)
- شعر سعدی (16)
- عشق (13)
- صائب تبریزی (10)
- شعر وحشی بافقی (8)
- مولانا (23)
- بیدل دهلوی (11)
- اشعار سعدی (20)
- شعر شهریار (11)
- اشعار شهریار (10)
- شهریار (52)
- اشعار سیمین بهبهانی (7)
- سیمین بهبهانی (7)
- وحشی بافقی (13)
- اشعار وحشی بافقی (10)
- اشعار صائب تبریزی (10)
دیدگاهها بسته شدهاند.