تاریخ ارسال : ۲۰ خرداد ۱۳۹۹ ارسال دیدگاه
پرنده پر زد و با پرزدن تمامت خود را پراند در پرواز – رضا براهنی
پرنده پر زد و با پرزدن تمامت خود را پراند در پرواز
شعاع قامت سرخ مثلثش در نور
تناسخ همه اشكال هندسى در اوج
تناسخ همه اشكال آسمانى بود
گرفتمش كه نيفتد،
به جاى افتادن،
پريد
پرنده پر زد و با پرزدن تمامت خود را پراند در پرواز
گرفتمش كه نيفتد،
كه بالهايش را
گرفتمش كه نيفتد
به جاى افتادن،
پريد و پرزد و پرواز كرد
گرفتمش كه نيفتد
كه فكر مىكردم
كه يك تلنگر ناچيز دست من كافىست
كه بالهاش شكن در شكن شكسته شود
ولى پريد
پريد و پرزد و پرواز كرد
گشود راه هوا را به نوک منقارش
و سينه را پر از آفاق آفتابى كرد
گرفتمش كه نيفتد،
به جاى افتادن،
پريد و پرزد و پرواز كرد بىپروا
پرنده پر زد و با پرزدن تمامت خود را نثار كرد به پرواز
بازدید: 2333 بازدید
مطالب از سراسر وب
مطالب مشابه
آخر آن کجاست؟
آخر آن کجاست؟ آدمی که خودش را دوست نداشته باشد، نمیتواند دیگری را دوست بدارد. کسی که از دیگران متنفر است، چون خودش را بسیار دوست دارد نمیتواند دیگری را با...ایجاز در شعر سپید
ایجاز در شعر سپید بسم الله الرحمن الرحیم الان که بحث فرم و ساختار را در شعر سپید فارسی تمام کرده ام وارد مبحث جدیدی میشویم ( ایجاز در شعر سپید...زیبایی شناسی هنر شعر
زیبایی شناسی هنر شعر همیشه از عبور کردن از یک مسیر و جاده یکنواخت خسته شده ام تو چطور ؟ حتی از تکرار دیدن یک کوه ،یک دشت ،یک گونه گل...برچسب ها
- صائب تبریزی (10)
- شعر وحشی بافقی (8)
- اشعار شهریار (10)
- وحشی بافقی (13)
- اشعار سیمین بهبهانی (7)
- شعر صائب تبریزی (10)
- شعر (10)
- عشق (13)
- بیدل دهلوی (11)
- شعر سیمین بهبهانی (7)
- عبید زاکانی (8)
- سعدی (25)
- سیمین بهبهانی (7)
- اشعار صائب تبریزی (10)
- شهریار (52)
- شعر شهریار (11)
- اشعار سعدی (20)
- مولانا (23)
- شعر سعدی (16)
- اشعار وحشی بافقی (10)
دیدگاهها بسته شدهاند.