تاریخ ارسال : ۱۶ آبان ۱۳۹۹ ارسال دیدگاه
شمعیم و دلی مشعلهافروز و دگر هیچ – ملک الشعرای بهار
شمعیم و دلی مشعلهافروز و دگر هیچ
شب تا به سحر گریهی جان سوز و دگر هیچ
افسانه بود معنی دیدار، که دادند
در پرده یکی وعدهی مرموز و دگر هیچ
خواهی که شوی باخبر از کشف و کرامات
مردانگی و عشق بیاموز و دگر هیچ
زین قوم چه خواهی؟ که بهین پیشهورانش
گهوارهتراشاند و کفندوز و دگر هیچ
زین مدرسه هرگز مطلب علم که اینجاست
لوحی سیه و چند بدآموز و دگر هیچ
خواهد بدل عمر، بهار از همه گیتی
دیدار رخ یار دلافروز و دگر هیچ
ملک الشعرای بهار
بازدید: 1261 بازدید
مطالب از سراسر وب
مطالب مشابه
ایجاز در شعر سپید
ایجاز در شعر سپید بسم الله الرحمن الرحیم الان که بحث فرم و ساختار را در شعر سپید فارسی تمام کرده ام وارد مبحث جدیدی میشویم ( ایجاز در شعر سپید...زیبایی شناسی هنر شعر
زیبایی شناسی هنر شعر همیشه از عبور کردن از یک مسیر و جاده یکنواخت خسته شده ام تو چطور ؟ حتی از تکرار دیدن یک کوه ،یک دشت ،یک گونه گل...اگر عشق نبود
اگر عشق نبود برخی از نوشته ها و آثار بزرگان ادب را که می خوانم از شدت علاقه گریه ام می گیرد. فقط می توانم تحسین شان بکنم. از خواندن این...برچسب ها
- شهریار (52)
- اشعار سیمین بهبهانی (7)
- شعر شهریار (11)
- سیمین بهبهانی (7)
- اشعار شهریار (10)
- اشعار سعدی (20)
- سعدی (25)
- شعر وحشی بافقی (8)
- اشعار صائب تبریزی (10)
- شعر صائب تبریزی (10)
- عشق (13)
- شعر (10)
- بیدل دهلوی (11)
- صائب تبریزی (10)
- شعر سعدی (16)
- عبید زاکانی (8)
- وحشی بافقی (13)
- اشعار وحشی بافقی (10)
- مولانا (23)
- شعر سیمین بهبهانی (7)
دیدگاهها بسته شدهاند.