نفشه زلف من ای سر و قد نسرین تن – رهی معیری
نفشه زلف من ای سر و قد نسرین تن که نیست چون سر زلف بنفشه و سوسن بنفشه زی تو فرستادم و خجل ماندم که گل کسی نفرستد بهدیه زی گلشن...چون زلف توام جانا ، در عین پریشانی – رهی معیری
چون زلف توام جانا ، در عین پریشانی چون بادِ سحرگاهم ، در بی سر و سامانی من خاکم و من گَردم ، من اشکم و من دردم تو مهری وتو...ای چرخ فلک خرابی از کینه تست – خیام نیشابوری
ای چرخ فلک خرابی از کینه تست بیدادگری شیوه دیرینه تست ای خاک اگر سینه تو بشکافند بس گوهر قیمتی که در سینه تست حکیم عمر خیامگفتم صنما لاله رخا دلدارا – ابوسعید ابوالخیر
گفتم صنما لاله رخا دلدارا در خواب نمای چهره باری یارا گفتا که روی به خواب بی ما وانگه خواهی که دگر به خواب بینی ما را ………………………………….. گفتی...برخیز و بیا بتا برای دل ما – خیام نیشابوری
برخیز و بیا بتا برای دل ما حل کن به جمال خویشتن مشکل ما یک کوزه شراب تا بهم نوش کنیم زان پیش که کوزهها کنند از گل ما خیام...جاه دنیا سر بسر نوک سنان و خنجر است – رضی الدین آرتیمانی
جاه دنیا سر بسر نوک سنان و خنجر است پا بدین ره کی نهد آنرا که چشمی بر سر است سر به بالین چون نهد آنرا که دردی در دلست خواب...دریغ است از ولی اما ولی تنهاست بی مردم – علی معلم دامغانی
دریغ است از ولی اما ولی تنهاست بی مردم علی، آری علی، حتی «علی» تنهاست بی مردم برای دفع دیوانی که آغالیدهاید آنک عقیم از مصطفی زادن هبل بالیدهاید آنک کم...از آمدنم نبود گردون را سود – خیام نیشابوری
از آمدنم نبود گردون را سود، وز رفتن من جاه و جلالش نفزود؛ وز هیچکسی نیز دو گوشم نشنود، کاین آمدن و رفتنم از بهر چه بود! خیام نیشابوری ای...شعر شب یلدا از حافظ
بر سر آنم که گر ز دست برآید دست به کاری زنم که غصه سر آید خلوت دل نیست جای صحبت اضداد دیو چو بیرون رود فرشته درآید صحبت حکام ظلمت...برچسب ها
- شعر صائب تبریزی (10)
- اشعار سعدی (20)
- اشعار سیمین بهبهانی (7)
- اشعار صائب تبریزی (10)
- شعر شهریار (11)
- مولانا (23)
- عشق (13)
- اشعار وحشی بافقی (10)
- شعر سیمین بهبهانی (7)
- شعر سعدی (16)
- شعر وحشی بافقی (8)
- اشعار شهریار (10)
- صائب تبریزی (10)
- شعر (10)
- عبید زاکانی (8)
- بیدل دهلوی (11)
- وحشی بافقی (13)
- سیمین بهبهانی (7)
- سعدی (25)
- شهریار (52)