-
نقابی بر افکن ز پی امتحان را – رضی الدین آرتیمانی
نقابی بر افکن ز پی امتحان را که تا بینی از جان لبالب جهان را چو در جلوه آیی بدین شوخ و شنگی برقص اندر آری زمین و زمان را بروی زمین مهروار ار بخندی بزیر زمین درکشی آسمان را من از حسرت رویش از هوش رفتم خدایا شکیبی تماشاکنان را به دل زان نداریم یک مو گرانی که بر سر کشیدیم رطل گران را بهارت دلا کس ندانست چون شد بهر حال دریاب فصل خزان را فراموش کردند از مهربانی چه افتاد یاران نامهربان را از آن نام... -
آن ستمگر، که وفای مَنَش از یاد برفت آتش اندر منِ مِسکین زد و چون باد برفت – اوحدی مراغه ای
آن ستمگر، که وفای مَنَش از یاد برفت آتش اندر منِ مِسکین زد و چون باد برفت گر چه میگفت که: از بند شما آزادم همچنان بندهٔ آنیم، که آزاد برفت او چو برخاست غم خود به نیابت بنشاند تا نگویی که: سپهر از بر بیداد برفت از من خسته به شیرین که رسانَد خبری؟ کز فراق تو چها بر سر فرهاد برفت! پیش ازین در دل من هر هوسی بگذشتی دل بدو دادم و دانم همه از یاد برفت اوحدی، از غم او ناله نمیباید کرد سهل کاریست... -
شعر معروف عجب بیهوده تکراریست دنیا – اردلان سرفراز
دلم تنگ است دلم می سوزد از باغی که میسوزد نه دیداری نه بیداری نه دستی از سر یاری مرا آشفته می دارد چنین آشفته بازاری تمام عمر بستیم و شکستیم بجز بار پشیمانی نبستیم جوانی را سفر کردیم تا مرگ نفهمیدیم به دنبال چه هستیم عجب آشفته بازاری است دنیا عجب بیهوده تکراری است دنیا چه رنجی از محبت ها کشیدیم برهنه پا به تیغستان دویدیم نگاه آشنا در این همه چشم ندیدیم و ندیدیم و ندیدیم سبک بالان ساحل ها ندیدند به دوش خستگان باریست دنیا مرا... -
ساقی بده پیمانه ای ز آن می که بی خویشم کند – رهی معیری
ساقی بده پیمانه ای ز آن می که بی خویشم کند بر حسن شور انگیز تو عاشق تر از پیشم کند زان می که در شبهای غم بارد فروغ صبحدم غافل کند از بیش و کم فارغ ز تشویشم کند نور سحرگاهی دهد فیضی که می خواهی دهد با مسکنت شاهی دهد سلطان درویشم کند سوزد مرا سازد مرا در آتش اندازد مرا وز من رها سازد مرا بیگانه از خویشم کند بستاند ای سرو سهی سودای هستی از رهی یغما کند اندیشه را دور از بد اندیشم کند... -
هتلهای لاکچری در استانبول
یکی از جذابیتهای موجود در سفر برای هر مسافر یا گردشگر که با تور استانبول سفر میکند.، اقامت در هتلی مجلل با چشماندازی زیبا و دارای امکانات ویژه است که سفر را دلانگیزتر و به یادماندنیتر میکند. استانبول از دیدنیترین شهرهای ترکیه است که در مطالب گذشته به طور کامل به معرفی جاذبههای گردشگری آن، بهترین محلههای آن، و …. پرداختیم. در ادامه میخواهیم با هتلهای لوکس آن بیشتر آشنا شویم. بهترین هتلهای استانبول کداماند؟ هتل فورسیزن بسفر (Four Seasons Istanbul at the Bosphorus) هتل فورسیزن بسفر یک هتل... -
شعر معروف شد خزان گلشن آشنایی – رهی معیری
شد خزان گلشن آشنایی باز هم آتش به جان زد جدایی عمر من این گل. طی شد بهر تو ور تو ندیدم جز بد عهدی و بی وفایی با تو وفا کردم تا به تنم جان بود عشق و وفاداری با تو چه دارد سود آفت خرمن مهر ووفایی نوگل گلشن جورو جفایی از دل سنگت…آه دلم از غم خونین است روش بختم این است از جام غم مستم دشمن می پرستم تا هستم تو مست ازمی به چمن چون گل خندان از مستی بر گریه من با دگران...
شعر ملک الشعرای بهار برای مرگ ایرج میرزا
شعر ملک الشعرای بهار برای مرگ ایرج میرزا : ایرجا! رفتی و اشعار تو ماند کوچ کردی تو و آثار تو ماند چون کند قافله کوچ از صحرا مینهد آتشی از...از محبت نيست، گر با غير، آن بدخو نشست – رهی معیری
از محبت نيست، گر با غير، آن بدخو نشست تا مرا از رشک سوزد، در کنار او نشست اي که پس از هلاک من، پاي نهي به خاک من از...چون ابر به نوروز رخ لاله بشست – خیام نیشابوری
چون ابر به نوروز رخ لاله بشست برخیز و به جام باده کن عزم درست کاین سبزه که امروز تماشاگه توست فردا همه از خاک...با تو به خرابات اگر گویم راز – خیام نیشابوری
با تو به خرابات اگر گویم راز به زانکه به محراب کنم بی تو نماز ای اول و ای آخر خلقان همه تو خواهی تو مرا بسوز و خواهی بنواز *****...ای گنبد گيتی! ای دماوند! – ملک الشعرای بهار
ای دیو سپيد پای در بند! ای گنبد گيتی! ای دماوند! از سيم به سر یکی کله خود ز آهن به ميان یکی کمر بند تا چشم بشر...قراری چون ندارد جانم اینجا – اوحدی مراغه ای
اوحدی مراغه ای : قراری چون ندارد جانم اینجا دل خود را چه میرنجانم اینجا؟ سر عاشق کلهداری نداند بنه کفشی، که من مهمانم اینجا مرا گفتی: کز آنجا آگهی چیست؟...عشق به شکل پرواز پرنده است – اردلان سرفراز
عشق به شکل پرواز پرنده است عشق خواب یه آهوی رمنده است من زائری تشنه زیر باران عشق چشمه آبی اما کشنده است من میمیرم از این آب مسموم اما...سینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت – حافظ شیرازی
سینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت آتشی بود در این خانه که کاشانه بسوخت تنم از واسطه دوری دلبر بگداخت جانم از آتش مهر رخ جانانه بسوخت سوز دل...در بیابان، به فصل تابستان – فخرالدین عراقی
در بیابان، به فصل تابستان چون ببارد به تشنه ای باران گرچه یک لحظه زآن بیاساید هم به آب اشتیاقش افزاید می بیفزا ، چو شوقم افزودی روی پنهان مکن ،...پربازدیدترین مطالب
- ماه گذشته
- سه ماه گذشته
- کل
قیمت روز خودروهای داخلی در آذر ۹۹
129 بازدید
آینه چون نقش تو بنمود راست – نظامی گنجوی
11966 بازدید
شعر من زنم – سیمین دانشور
10870 بازدید
گر مرا ترک کنی من زغمت می سوزم – شهریار
5558 بازدید
آمدی درخواب من دیشب چه کاری داشتی – شهریار
3404 بازدید