-
روزی دل من که تهی بود و غریب از شهر سکوت به دیار تو رسید – اردلان سرفراز
روزی دل من که تهی بود و غریب از شهر سکوت به دیار تو رسید در شهر صدا که پر از زمزمه بود تنها دل من قصه ی مهر تو شنید چشم تو مرا به شب خاطره برد در سینه دلم از تو و یاد تو تپید در سینه ی سردم ، این شهر سکوت دیوار سکوت به صدای تو شکست شد شهر هیاهو ، این سینه ی من فریاد دلم به لبانم بنشست خورشید منی ، منم آن بوته ی دشت من زنده ام از نور تو ای... -
گفتم ای سلطان خوبان رحم کن بر این غریب – حافظ شیرازی
گفتم ای سلطان خوبان رحم کن بر این غریب گفت در دنبال دل ره گم کند مسکین غریب گفتمش مگذر زمانی گفت معذورم بدار خانه پروردی چه تاب آرد غم چندین غریب خفته بر سنجاب شاهی نازنینی را چه غم گر ز خار و خاره سازد بستر و بالین غریب ای که در زنجیر زلفت جای چندین آشناست خوش فتاد آن خال مشکین بر رخ رنگین غریب مینماید عکس می در رنگ روی مه وشت همچو برگ ارغوان بر صفحه نسرین غریب بس غریب افتاده است آن مور خط... -
تک بیتی های عاشقانه صائب تبریزی، حافظ و مولانا
عشق یکرنگی تقاضا می کند این روشن است ورنه شمع آتش چرا زد همچو خود پروانه را(صائب) عشق بحریست که چون بر سر طوفان آرد دست شستن ز متاع دو جهان ساحل اوست( صائب) کشته شوم هر دمی پیش تو جرجیس وار سر بنهادن ز من وز تو زدن تیغ تیز( مولانا) ترسم که روز حشر عنان بر عنان رود تسبیح شیخ و خرقه رند شراب خوار (حافظ) -
صلاح کار کجا و من خراب کجا – حافظ شیرازی
صلاح کار کجا و من خراب کجا ببین تفاوت ره کز کجاست تا به کجا دلم ز صومعه بگرفت و خرقه سالوس کجاست دیر مغان و شراب ناب کجا چه نسبت است به رندی صلاح و تقوا را سماع وعظ کجا نغمه رباب کجا ز روی دوست دل دشمنان چه دریابد چراغ مرده کجا شمع آفتاب کجا چو کحل بینش ما خاک آستان شماست کجا رویم بفرما از این جناب کجا مبین به سیب زنخدان که چاه در راه است کجا همیروی ای دل بدین شتاب کجا بشد که... -
نیست در شهر نگاری که دل ما ببرد – حافظ شیرازی
نیست در شهر نگاری که دل ما ببرد بختم ار یار شود رختم از این جا ببرد کو حریفی کش سرمست که پیش کرمش عاشق سوخته دل نام تمنا ببرد باغبانا ز خزان بیخبرت میبینم آه از آن روز که بادت گل رعنا ببرد رهزن دهر نخفتهست مشو ایمن از او اگر امروز نبردهست که فردا ببرد در خیال این همه لعبت به هوس میبازم بو که صاحب نظری نام تماشا ببرد علم و فضلی که به چل سال دلم جمع آورد ترسم آن نرگس مستانه به یغما ببرد... -
باید خریدارم شوی تا من خریدارت شوم – رهی معیری
باید خریدارم شوی تا من خریدارت شوم وزجان و دل یارم شوی تا عاشق زارت شوم من نیستم چون دیگران بازیچه بازیگران اول به دام آرم ترا و آنگه گرفتارت شوم کس بهره از آن تازه بر و دوش ندارد کاین شاخه گل طاقت آغوش ندارد از عشق نرنجیم و گر مایه رنج است با نیش بسازیم اگر نوش ندارد داغ حسرت سوخت جان آرزومند مرا آسمان با اشک غم آمیخت لبخند مرا در هوای دوستداران دشمن خویشم رهی در همه عالم نخواهی یافت مانند مرا در جام فلک...
اشعار کوتاه در وصف نوروز و بهار
شعر درباره نوروز از حافظ شیرازی: ز کوی یار میآید نسیم باد نوروزی از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی به صحرا رو که از دامن...اشعار آمدن بهار
شاعران پارسی گو نیز در جشن بهاران ومیلاد زمین بسیار مسرور می شدند، و بیشتر شاعران بهاریه های بس زیبا دارند، که نشان از شکفتن شکوفه ها و پر آب شدن...اینکه گاه میخواهم کز تو دست بردارم – حسين منزوی
اینکه گاه میخواهم کز تو دست بردارم حرف سردمهری نیست؛ مشکلی دگر دارم با تو عشق میورزم ای پریچهر و خود نیز از حضور این دره در میان خبر دارم عشق...گلچین تک بیتی های ناب وحشی بافقی
گلچین تک بیتی های ناب وحشی بافقی : شرح این آتش جانسوز نگفتن تا کی؟ سوختم، سوختم این راز نهفتن تا کی؟ *** دل نیست کبوتر که چو برخاست نشنید...منم ای نگار و چشمی که در انتظار رویت – سعدی
منم ای نگار و چشمی که در انتظار رویت همه شب نخفت مسکین و بخفت مرغ و ماهی و گر این شب درازم بکشد در آرزویت نه عجب که زنده...ایرجا سر بدرآور که امیر آمده است – شهریار
شعری که استاد شهریار برای ایرج میرزا سروده است ایرجا سر بدرآور که امیر آمده است چه امیری که به عشق تو اسیر آمده است چون فرستاده سیمرغ به سهراب دلیر...کاروان آمد و دلخواه به همراهش نیست – شهریار
کاروان آمد و دلخواه به همراهش نیست با دل این قصه نگویم که به دلخواهش نیست کاروان آمد و از یوسف من نیست خبر این چه راهیست که بیرون شدن از...دگر آن شبست امشب که ز پی سحر ندارد – وحشی بافقی
دگر آن شبست امشب که ز پی سحر ندارد من و باز آن دعاها که یکی اثر ندارد من و زخم تیز دستی که زد آنچنان به تیغم که سرم...هرچند دخمه را بسیار، خاموش و کور می بینم – سیمین بهبهانی
سیمین بهبهانی : هرچند دخمه را بسیار، خاموش و کور می بینم در انتهای دالانش، یک نقطهٔ نور می بینم هرچند پیش رو دیوار، بسته ست راه بر دیدار در جای...پربازدیدترین مطالب
- ماه گذشته
- سه ماه گذشته
- کل
با تو به خرابات اگر گویم راز – خیام نیشابوری
320 بازدید
در خواب بدم مرا خردمندی گفت – خیام نیشابوری
164 بازدید
آینه چون نقش تو بنمود راست – نظامی گنجوی
13086 بازدید
شعر من زنم – سیمین دانشور
12040 بازدید
گر مرا ترک کنی من زغمت می سوزم – شهریار
6074 بازدید
آمدی درخواب من دیشب چه کاری داشتی – شهریار
3665 بازدید